نور ممنوع

مشاور شركت بيمه پارسيان

نور ممنوع

۲۸ بازديد

 آن شمع كه در ظلمت بيداران سوخت

چشم اميد به خورشيد فلك پيما دوخت

اشك شمع از مژه‏ى خسته‏ى وى گشت تهى

ناله سر داد ز سوزش كه نبايد افروخت

جامه‏اى بيش نماند در تن بيچاره‏ى شمع

پيكرى هم به دو صد غمزه به بيگانه فروخت


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد