دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۰۱ ۲۹ بازديد
بلبل از نغمه و قمري ز نفس افتادست
جسم ليلا و شقايق به قبس افتادست
سايه سار رخ مجنون به زر و سيم چه كار ؟
كين چنين خنده ليلي به جرس افتادست
شكوه كردي تو دل از شرح فراق آزادي
ليكن آزادي كه داني به قفس افتادست
روزگاري دل و دين باخته بودم به كريم
غافل از دين كه چنين بر دل خس افتادست
دفتر غمكده را بلبل خوشخوان مگشاي
پيش هر كس كه در انبار مگس افتادست
طعنه ي زاغ و زغن نوبت بيداران است
طعمه ي زاغ و زغن زاده ، چه پس افتادست ؟
هر كه در وادي قند از شكر و شيرين گفت
همچو فرهاد غزلخوان پي كس افتادست