ماه ابرو شكسته

مشاور شركت بيمه پارسيان

ماه ابرو شكسته

۳۱ بازديد

ماه ابرو شكسته

شاعر : علي زمانيان

باز امشب منادي كوفه
از امامي غريب مي خواند
گوشه خانه دختري تنها
دارد اَمن يجيب مي خواند

مثل اينكه دوباره مثل قديم
چشم اَز خون دل تري دارد
اين پرستار نازنين گويا
باز بيمار بستري دارد

چادر پُر غبار مادر را
سرسجاده برسرش كرده
بين سر درد امشب بابا
ياد سر درد مادرش كرده

آه در آه چشمه در چشمه
متعجب زبان گرفته!پدر
خار درچشم اُستخوان به گلو!
درگلوم اُستخوان گرفته پدر

آه بابا به چهره ات اصلاً
زخم ودرد و وَرم نمي آيد
چه كنم من شكاف زخم سرت
هرچه كردم به هم نمي آيد

باز سر درد داري وحالا
علت درد پيكرم شده اي
ماه «اَبرو شكسته» باباجان
چه قَدَر شكل مادرم شده اي

سرخ شد باز اَز سر اين زخم
جامه تازه تنت بابا
مو به مو هم به مادرم رفته
نحوه راه رفتنت بابا

پاشو اَز جا كرامت كوفه
آنكه خرما به دوش مي بردي
زوددر شهر كوفه مي پيچد
كه شما بازهم زمين خوردي

ديشب اَز داغ تا سحر بابا
خواب ديدم وَگريه ها كردم
اَز همان بُغچه اي كه مادر داد
كَفني باز دست وپا كردم

كودكاني كه نانشان دادي
روزگاري بزرگ مي گردند
مي نويسند نامه اَمّا بعد
بي وفا مثل گرگ مي گردند

يا زمين دار گشته و آن روز
همه افراد خيزران كارند
ياكه اهنگري شده ان جا
تيرهاي سه شعبه مي ارند

واي اَز مردمان بي احساس
دردهاي بدون اندازه
واي اَز آن سواركارانُ
نعل اسبي كه مي شود تازه

واي اَز دست هاي نامَحرم
آتش ودود وچادر ودامان
واي اَز كوچه يهودي ها
سنگ باران قاري قرآن


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد