6 شعر جديد از 6 شاعر

مشاور شركت بيمه پارسيان

6 شعر جديد از 6 شاعر

۳۳ بازديد

شاعر : واهه آرمن

چه غمناك است
صداي عقربه‌هاي ساعت
در صندوقي كهنه
كه كليد قفلش را
مادربزرگ در جيب گذاشت
و با خود برد

  شاعر : مريم جعفري آذرماني

من از تصويرهاي پيش پا افتاده بيزارم
ولي بين همين‌ها هم، زنان را دوست‌تر دارم

اگر يك آجر از ديوارها افتاد مي‌ترسند
خدا را شكر مي‌گويم كه خوشبختانه آوارم

فقط با چشم‌هاي بسته مي‌بينم حقيقت را
فقط با چشم‌هاي باز مي‌خوابم كه بيدارم

سرود من حماسي نيست زيرا پيشِ تهمينه
چرا اين لاشه‌ها را رستم و سهراب بشْمارم؟

اگر فرهاد ويران كرد كوهش بي‌ستون بوده‌ست
ستون را كوه خواهم كرد؛ دارم سنگ مي‌كارم

  شاعر : سارا محمدي اردهالي

تابلويي ميان راه
خانم‌ها آقايان
پنج ساعت ديگر
در اين جاده
تصادف سختي روي خواهد داد
هيچ خروجي‌اي وجود ندارد
آمبولانس‌ها دير خواهند رسيد
خانم‌ها آقايان
متاسفم

  شاعر : اكبر اكسير

همه‌ي گاوها گوساله‌ به دنيا مي‌آيند
من گوساله گاو به دنيا آمدم
شيرم را دوشيدند
شاخم را شكستند
از دباغ‌خانه كه برگشتم، عزيز شدم
حالا نشسته‌ام پشت ويترين گالري كفش
سايز 37‌، درست اندازه‌ي پاي مليحه

  شاعر : عليرضا راهب

هميشه همين‌طوري است
سطر اول به صورتم چنگ مي‌زند
سطر دوم چشمانش را در دستانش مي‌گيرد و مي‌گريزد
سطر سوم هي تا ابد خون سرفه مي‌كند
پس كي مي‌توانم اين مرثيه را براي بچه‌هاي حلبچه تمام كنم.

  شاعر : شهاب مقربين

سال‌ها بود در را مي‌كوفتم
سرانجام باز شد
به خياباني ديگر

 

شاعر : سهيل محمودي

از پل گذشتيم
هيبت رودخانه
فروريخت.

براي مشاهده اشعار مريم جعفري آذرماني كليك كنيد

براي مشاهده اشعار شهاب مقربين كليك كنيد


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد