مژده بده حسن!

مشاور شركت بيمه پارسيان

مژده بده حسن!

۲۹ بازديد

مژده بده حسن!

شاعر : ياسر مسافر

امشب براي فاطمه گوهر رسيده است
شادي به قلب و جان پيمبر رسيده است

حيدر نظاره كن كه دلبر رسيده است
مژده بده حسن برادر رسيده است

كوري چشم دشمن زهرا و مرتضي
حالا دوباره فاطمه مادر شده خدا

او آمده تا كه خدايي كند مرا
مشغول كسب و كار گدايي كند مرا

بال و پرم دهد هوايي كند مرا
امشب زلطف كرببلايي كند مرا

او آمده تا كه مرا مبتلا كند
عاشق ترين گدا كند و پر بها كند

اي مدعي جذبه ي روحاني اش ببين
بالاترين رتبه ي عرفاني اش ببين

از كودكي قاري قراني اش ببين
عشاق اين قبيله ي سلماني اش ببين

مجنون اگر كه خواستي ز ايراني اش بخوان
اسلام ما همه ز مسلماني اش بدان

اين بزم عيش با يم چه عالي است
اينقدر عالي است كه گويا خيالي است

فطرس به گريه گفت كه بالم چه بالي است !
جايش چقدر خواهر ارباب خالي است

اين بزم عيش بي مي و ساغر نمي شود
كامل بدون تك يل حيدر نمي شود

آن تك يلي كه علمدار كربلاست
ساقي خيمه ها و سپهدار كربلاست

اميد بچه هاست و سردار كربلاست
عشق حسين و زينب و غمخوار كربلاست

از مادر ادب ادب آفريده اند
يك بار جز احد ز او كي شنيده اند

وقتي رسيد شادي به اين انجمن رسيد
پايان غصه و درد و محن رسيد

خنده به لبهاي حسين و حسن رسيد
حيدر به غمزه گفت - عجب ...مثل من رسيد !

سائل بياوريد كرم بي حساب شد
دوران مستي و مي و جام و شراب شد


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد