چاووش حضرت داوود

مشاور شركت بيمه پارسيان

چاووش حضرت داوود

۳۰ بازديد

شاعر : وحيد قاسمي

دوان دوان ز فرا سوي نور مي آيد
امين ترين كليمان ز طور مي آيد

رداي سبز رسالت به دوش خود دارد
از آسمان نگاهش ستاره مي بارد

شتاب پاي محمد خليل آسا بود
شب هلاكت بت هاي لات و عزي بود

نسيم خنده ي او مژده ي سحر دارد
به دست همت خود پرچم ظفر دارد

شعاع نور جبينش به كهكشان رفته
به مرزهاي سماوات بيكران رفته

سپيده طبل افق را مدام مي كوبد
مسير آمدنش را فرشته مي روبد

ترانه ي لب او "اقرا باسم ربك" بود
تبسمش مي عرفاني ملائك بود

دريده پرده ي شب را به نور سيمايش
حريم خلوت خورشيد چشم گيرايش

طنين هر قدمش شادباش مي گويد
به زير هر قدمش سبزه زار مي رويد

زمين مريد طريق مسيح نعلينش
هزار بوسه زند بر ضريح نعلينش

كران رحمت او وسعت هزاران نيل
به ارتفاع مقامش نميرسد جبريل

خدا دوباره به عشق نبي تبسم كرد
بهشت قرب خودش را به نام مردم كرد

به گوش مي رسد از سمت سرزمين خلود
صداي خواندن چاووش حضرت داوود

بزرگ زاده ي ايل مبشران بهشت
امير قافله سالار كاروان بهشت

مسيح مكه شد و روح مرده را جان داد
به مرگ دختركان عشيره پايان داد

به قوم حق طلبان اذن ميگساري داد
سپاه و لشگر ابليس را فراري داد

مدبرانه به قتل خرافه فتوا داد
به دست غنچه ي لب،حكم جلب غم را داد

خدا كند به نگاهي شويم مقدادش
شويم ساكن خوشبخت شيعه آبادش

خدا كند كه بخواهد ابوذرش باشيم
كنار گنبد خضرا ، كبوترش باشيم

بخند حضرت آقا كه ياسرت باشم
بهشت هم بتوانم مجاورت باشم

من از تبار ارادت ز كوي سلمانم
هزار مرتبه شكر خدا مسلمانم

به خال حضرت معشوق خود گرفتارم
من از قبيله مجنون ز ايل عمارم

من از پياله ي دستت شراب مي خواهم
براي دار جنونم طناب مي خواهم

اگر چه غرق گناهم بيا حلالم كن
سياه دل نشدم لطف كن بلالم كن


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد