بانگ جاء الحق

مشاور شركت بيمه پارسيان

بانگ جاء الحق

۲۹ بازديد

شاعر : علي محمد رهايي شهرضايي

پرتو حسن ازل شد در زمين و آسمان
عشق سرمد شعله ور گرديد در كون و مكان

بر ملك آن رخ عيان شد امتناع عشق كرد
شعله ور شد همچو آتش عرضه شد بر انسيان

كاروان عقل كانجا اقتباس نور كرد
شد نمايان برق غيرت خيره شد چشم جهان

از حريم ذوالجلالش كُنْتُ كَنز انشاء نمود
كرد ايجاد خلايق پس لِيُعْرَف شد عيان

كرد بر پا بزم ميثاق و بفرمودي اَلَسْت
نغمه ي قالو بلي بشنيد از خلق جهان

جوشش درياي لطفش كرد ايجاد رسل
روشني بخش خلايق آشكارا و نهان

جملگي از مرسل و از غير مرسل متفق
بهر ابلاغ رسالت سر به خط جان بركفان

امرشان توحيد بود و نهي از تثليث و بت
تا كه در ظاهر نمايان گشت آن قطب نهان

پس خطاب از مصدر ذات آمد و لولاك گفت
بر حبيب كردگار و مرشد پيغمبران

شرق و غرب و عرش و فرشش را به خورشيد جمال
كرده نوراني به نور احمد آن فيض عيان

از صفير بانگ جاء الحق كه در گوش سپهر
شد طنين انداز جان بخشيد در جسم جهان

در پس ابر مخالف جلوه ي انوار او
اربعيني ماند در ميقات آن امر گران

شد نمايان از سحاب اختفاء آن آفتاب
آشكارا كرد دعوت همرهش وحي و بيان

تاج كرمناش بر سر سِرِّ ما اَوحاش در بَر
تكيه بر تخت لَعَمْرُك بر كَفَش آيات قرآن

بانگ قولوا لا إلهش رستگاري و فلاحش
چرخ گردون بارگاهش راه او صبحي نمايان

روي او جنّات عَدْن و خوي او درياي رحمت
اي محمد قم فانذر اي همايون فَرّ و برخوان

گشته از ام القري طالع همه الطاف رحمان
در حراء روح الامين وحي قيام آورد وفرمود

بسم ربك را كه كرد ايجاد اين نُه چرخ خضراء
كرد تعليم بشر علم و بيان در حد امكان

مدح احمد را احد بنموده در قرآن «رهائي»
عذر خواه حضرتش مي باش و استغفار برخوان


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد