پنيرت را بردار ، همسايه‌ات دزدست

مشاور شركت بيمه پارسيان

پنيرت را بردار ، همسايه‌ات دزدست

۳۰ بازديد
 

طنز ادبي

طنز منثوري از جلال سميعي:

يكم:

براي آن كه بتوانيد كتاب بنويسيد، احتياج به مقداري سواد خواندن و نوشتن و كمي هم جسارت داريد؛ هر چند اين روزها كسي آن‌قدر اعصاب ندارد كه براي هر كاري برود سواد آن كار را هم ياد بگيرد، اما خب اگر بتوانيد تعدادي جمله سر هم كنيد كه يك عده را به حيرت وادارد، گام اول را محكم برداشته‌ايد؛ اگر نشد، از ديگران كمك بگيريد.

دوم:

سعي كنيد قبل از نوشتن كتاب روان‌شناسي، مخاطبان خود را كشف و ضبط كنيد. بديهي‌ست كه مخاطبان مهم اين كتاب‌ها عبارت‌اند از زنان خانه‌دار، دختران دبيرستاني در هر حال، زنان خانه‌دار، زناني كه به هر حال در افسردگي پس از زايمان به سر مي‌برند، مرداني كه در افسردگي قبل از زايمان به سر مي‌برند، زنان خانه‌دار، مردان بازنشسته‌اي كه پارك‌نشيني براي‌شان بي‌ثمر است، مديراني كه سيستم ناگهان آن‌ها را بازنشسته يا هرجاي ديگري نشسته كرده است و زنان خانه‌دار. بعد از شناختن جامعه‌ي هدف است كه مي‌توانيد موضوعات مورد علاقه‌ي آن‌ها را كشف كنيد و براي قلقلك آن‌ها كتاب روان‌شناسي بنويسيد. فرويد معتقد بود كه انسان‌ها بعد از ازدواج آمادگي بسيار زيادي براي انوع افسردگي‌هايي دارند كه خاص دوران خوشبختي مورد انتظارشان در ايام پساازدواج ا‌ست؛ پس خوشبخت‌ها را كشف كنيد و با آن‌ها هم‌دردي كنيد.

سوم:

به هر قيمتي كه شده مدتي افسرده باشيد؛ براي اين كار بهتر است مدتي از اشعار دهه‌ي نهم هجري فارسي به بعد استفاده كنيد كه پرند از تخلص‌هايي مثل بي‌كس و مفلوك و زار و نامربوط و گدا… شعرهاي اين برهه از زبان فارسي آن‌چنان شما را افسرده مي‌كنند كه نياز چنداني به مواد تكميلي نداريد. البته كيفيت موادي هم كه استفاده مي‌كنيد، اهميت زيادي دارد.

چهارم:

يك اسم جذاب براي جامه‌ي هدف‌تان انتخاب كنيد؛ چيزي مثل «پنيرت را بردار، همسايه‌ات دزد است» يا «آرامش در جهنم به چه قيمتي؟» يا حتي «قورباغه‌ات را با همسايگان تقسيم كن!»… عكس يك آقاي مهربان با ريش‌هاي بلند كه دارد به طرز فجيعي مي‌خندد، مي‌تواند آرامش را به مخاطب شما تزريق كند. اگر اسم كتاب مخاطب را بگيرد، شما سيلي اول را زده‌ايد.

پنجم:

فصل اول كتاب روان‌شناسي بايد طرح مساله باشد. از يك خواب ماليخوليايي كه خود يا يكي از نزديكان‌تان ديده‌ايد استفاده كنيد و بعد با تفسير ماليخوليايي‌تر آن، مخاطب را هل بدهيد توي كتاب؛ اگر فصل اول كتاب شما بتواند خواب‌هاي آشفته‌ي جديد به خواننده اضافه كند، شما برده‌ايد.

ششم:

باقي كتاب را از مراجع معتبر و ذي‌صلاح كپي كنيد؛ در اينترنت عبارت‌هايي مثل «آرامش» و «رواني» و «خواب سقوط از پرتگاه» و «هوو» و «فاز دادن» را جستجو و متن مربوط را تماما كپي كنيد.

هفتم:

فصل آخر كتاب را به آزموني از مطالب كتاب اختصاص بدهيد؛ پرسش‌نامه‌اي را از هر جا كه شد پيدا كنيد و بگذاريد ته كتاب… مخاطب هر چه بيشتر گيج شود كه كجاي كتاب اين‌ها را نوشته بوده‌اند كه نخوانده، بيشتر به كتاب ايمان مي‌آورد.

هشتم:

پشت جلد كتاب عكس رودخانه‌ يا جاده‌‌اي را بيندازيد كه ته تصوير برسد به خورشيد؛ دست‌كم دو درخت و هشت گل بايد دور و بر مقوله‌ي استعمال شده باشد. از مجلات موفق روان‌شناسي مي‌توانيد عكس‌هايي در اين ژانر را بدزديد.

نهم:

براي آن كه نويسنده‌ي خوبي شويد، هرگز ازدواج نكنيد.

دهم:

ما مي‌توانيم كتاب شما را براي‌تان چاپ و پخش كنيم؛ پنجاه درصد اول مي‌گيريم و نصفه‌ي دوم را هم بعد از خمير شدن كتاب‌هاي برگشتي‌اي كه نشده هديه‌شان بدهيد. به ما اعتماد كنيد.

منبع : سايت تبيان


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد