نامش به احتمالي " بديل " بوده است . خود شاعر در ضمن قطعه يي براي معرفي خود اين چنين مي گويد :
بدل من آمدم اندر جهان سنايي را
بدين دليل پدر نام من بديل نهاد
اگر چه از تذكره هاي قديمي چون آتشكده آذر ، مجمع الفصحا و ... نام او را ابراهيم نوشته اند . درويش حافظ حسين بن كربلايي تبريزي در كتاب خود " روضات الجنان " هنگام توصيف مزار خاقاني به اين امر كه بر سنگ مزار خاقاني نام ابراهيم درج است ، اشاره مي كند .
براي خاقاني دو لقب ذكر شده است ، حسان العجم كه عمويش به وي نسبت داده است :
چون ديد كه در سخن تمامم
حسان عجم نهاد نامم
و ديگر افضل الدين يا افضل كه شاعر به اين لقب خود نيز اشارتي داشته است :
افضل ار زين فضول ها راند
نام افضل به جز اضل منهيد
خاقاني قبل از آن كه به دربار منوچهر شروانشاه برود " حقايقي " تخلص مي كرده و آن را در اشعار خويش آورده است :
چون كار به كعبتين عشق افتد
شش پنج زنش حقايقي بايد
پس از معرفي وي به خاقان منوچهر به مناسبت اختصاص به اين پادشاه لقب خاقاني را ابوالعلا گنجوي براي وي برگزيد :
چو شاعر شدي بردمت پيش خاقان
به خاقانيت من لقب برنهادم
گويند شروان شاه اخستان او را سلطان الشعرا ناميده است .
سال تولد خاقاني مشخص نيست . وي در اشعار خود چند بار به سال پانصد هجرت اشاره كرده است :
از لفظ من كه پانصد هجرت چون من نزاد
ماند هزار سال دگر مخبر سخاش
در باب تاريخ وفات خاقاني نيز اقوال گوناگون ديده مي شود . اما در اين ميان دقيق ترين سند ، كليشه ي سنگ مزار وي است كه اكنون در موزه نظامي تاريخ ادبيات آذربايجان در باكو نگهداري مي شود طبق اين سند تاريخ وفاتش 585 ه . ق بوده است . مدفن وي در محله ي سرخاب تبريز در جايي به نام مقبره الشعرا است .
ممدوحان خاقاني :1. خاقان اكبر ابوالهيجا فخر الدين منوچهر شروانشاه : كسي است كه خاقاني توسط ابوالعلا گنجوي به دربار وي راه يافت و تخلص خود را نيز از او ستاند . شاعر 12 قصيده در مدح خاقان اكبر و يك تركيب بند در رثاي او سروده و ظاهرا اين پادشاه تا سال 554 زنده بوده است
اي ربيع فضل و از گشت عالم را شرف
واي ربيع فضل و از تو آدم را نما
در ربيع دولتت هرگز خزان را ره مباد
فارغم زآمين كه دائم مستجاب است اين دعا
2. خاقان اكبر ابوالمظفر جلال الدين اخستان منوچهر : وي پسر خاقاني اكبر بوده است و كسي است كه خاقاني به فرمانش گرفتار بند و زندان شد . بيشتر مدايح خاقاني مربوط به همين پادشاه است . اين اخستان منوچهر از ممدوحان نظامي هم بوده است و در نامه يي به نظم كشيدن داستان ليلي و مجنون را خواسته است .
3. علاء الدين اتسز بن محمد خوارزمشاه : خاقاني در بيست و چهار سالگي قصيده يي در مدح وي سروده است . رشيد الدين وطواط ( قرن ششم ) دبير همين اتسز بوده و بين او و خاقاني مكاتباتي بوده است .
4. نصرالدين اسپهبد اعظم ابوالمظفر ليالو اشير : از فرمانروايان طبرستان بوده و در مازندران حكومت كرده است . خاقاني پس از مرگ اين اسپهبد مرثيه يي سوزناك براي او مي سرايد ، به گفته ي خاقاني زندگي وي در سال 559 به پايان رسيده است .
5. صفوه الدين :وي همسر جلال الدين اخستان منوچهر است كه خاقاني براي رفتن به سفر حج وي را در نزد شروانشاه شفيع مي كند و در چند قصيده مي ستايد .
از ديگر كساني كه خاقاني به مدح آن ها پرداخته مي توان به غياث الدين محمد بن محمود بن محمد ملكشاه ، سيف الدين مظفر ، سيف الدين اتابك منصور ، مظفر الدين قزل ارسلان عثمان بن ايلدگز ، علاالدين تكش بن ايل ارسلان ، آندره نيكوس شاهزاده ي بيزانس ، ركن الدين محمد عبدالرحمان طفان يزك و شمس الدين محمود بن علي اشاره نمود .
آثار خاقاني1 . ديوان اشعار : شامل قصايد ، غزليات ، قطعات ، ترجيعات ، غزليات و رباعيات است كه حدود هفده هزار بيت است.
2 . مثنوي تحفه العراقين : قريب به يقين اين مثنوي را بعد از سفر مكه و در شروان نوشته شده است . اين كتاب در واقع سفر نامه ي خاقاني و گزارش سفر وي به مكه و توضيح مسايل بين راه است .خاقاني اين كتاب را به نام جمال الدين محمد موصولي از وزراي معروف قرن ششم كرده است .
3 . منشأت : مجموعه شصت نامه كه خاقاني به دوستان ، آشنايان و اطرافيان خود نوشته است . اين نامه ها همگي به نثر فني است و در شناساندن اوضاع و احوال شاعر و زندگي او بسيار مفيد است .
4 . ختم اغرائب : اين سروده بر وزن تحفه العراقين كه به خاقاني نسبت داده شده است در اين كتاب شاعر ، صدر الدين خجندي و جمال موصلي را ستوده است .
سبك خاقانيشعر فني روش رايج شعر گويي در قرن ششم است . اين نوع شعر كه سرآمد آن خاقاني و نظامي است . شاعر سادگي و رواني شعر را به كناري مي نهد و از تمامي اطلاعات و انديشه هاي رايج در عصر خود براي ساختن شعر استفاده مي كند .
طب ، نجوم ، باورهاي عاميانه ، اصطلاحات مربوط به نرد و شطرنج و ... همگي دست به دست هم مي دهد تا شاعر بتواند شعر فني دلخواه خود را بسرايد .
در حقيقت شعر خاقاني نوعي شعر فاضلانه است كه شاعر به نوعي دانسته هاي خود را پيرامون مسائل مختلف به تصوير مي كشد و به آن ها مي بالد .
بي ترديد خاقاني يكي از بزرگترين استادان و سخنوران قوي طبع و بلند فكر ادب فارسي است . او در قصيده سرايي سرآمد دوران خود شد چرا كه هر گونه معني دور و غريب را در اشعار خود با مهارت و استادي تمام وارد نموده است و هيچ قصيده يي را از وي خالي از استعاره و تشبيهات بديع نمي يابيم .
قدرتي كه او در التزام رديف هاي مشكل نشان داده كم نظير است .
پاره يي از مضمون ها و تشبيهات كه خاقاني فراوان به كار برده شامل توصيف صبح و طبيعت ، آوردن اصطلاحات مسيحي و بيان منازل و مناسك حج كه در ديوان او به زيبايي ترسيم شده ، باعث منحصر به فرد شدن اشعار وي گرديده است . دقت و باريك انديشي او به گونه يي است كه شعرش را به نغز و معما نزديك مي كند .
بعضي از سبك شناسان در طبقه بندي سبك ها پس از سبك خراساني و پيش از سبك عراقي از سبك يا مكتبي به نام آذربايجان نام برده اند . اين نامگذاري بيشتر به دليل آن است كه اين سبك در قرن ششم در محدوده ي آذربايجان و اران آن روزگار رواج يافته است .
نقطه ي آغازين شعر فني سبك آذربايجاني است علاوه بر خاقاني و نظامي ، از شعراي اين سبك مي توان به ابوالعلا گنجوي ، مجير الدين بيلقاني و فلكي شرواني اشاره نمود .
مرحوم فروزانفر مي نويسد : در طرز سخن بيش از همه تحت تأثير عنصري بلخي مي باشد كه شاعر دربار محمود غزنوي بوده است و در برخي از قصايدش نيز از سنايي غزنوي تقليد كرده است .
از مهم ترين موضوعات اشعار وي مي توان موارد زير را نام برد : ستايش و مدح رسول ( ص) ، پند و حكمت در ترك دنيا و توجه به آخرت ، توصيف كعبه و منازل راه آن ، مدح پادشاهان ، وزرا و امراي دربار ، وصف مجالس بزم شاهان و مرثيه هاي متعدد از جمله مرثيه در وفات فرزند ، عمو و همسرش قابل ذكر است .
منبع : سايت تبيان
16نشانه كه وقتش رسيده شغلتان را ترك كنيد