قصيده، مهمترين نوع شعر

مشاور شركت بيمه پارسيان

قصيده، مهمترين نوع شعر

۵۷ بازديد

  قصيده، مهمترين نوع شعر

قصيده يكي از انواع شعر با يك وزن و قافيه و مطلعي مصرع است . اين ابيات به هم مرتبط و پيرامون يك موضوع و بر مقصودي معين دلالت مي كنند . از جمله مدح پادشاه ، تهنيت در جشن عيد ، فتحنامه جنگ يا شكر و شكايت ، فخر و حماسه سرايي ، مرثيه و تعزيت ، مسائل اخلاقي و عرفاني و امثال آن .

درآمد پيلگون ابري ز روي نيلگون دريا
چو راي عاشقان گردان چو طبع بيدلان شيدا

چو گردان گشته سيلابي ميان آب آسوده
چو گردان گردباد تندگردي تيره اندر

( فرخي )

شماره ابيات قصيده حد متوسط و معمول آن ما بين بيست تا هفتاد - هشتاد بيت مي باشد و بيشتر از آن تا حدود صدوپنجاه بيت و افزونتر نيز گفته اند و بعضي كمتر از بيست بيت نيز گفته اند . اگر چه بعضي ابيات بين پانزده و شانزده بيت را نيز قصيده ناميده اند .

كاهش و افزايش ابيات در قصيده

كوتاهي و بلندي قصايد بستگي به اهميت موضوع ، قدرت و قوت طبع شاعر ، خصوصيات قوافي و اوزان متداول و غير متداول كه شاعر براي انشاء قصيده انتخاب كرده است ، دارد . بعضي از قصايد با قوافي مجرد ، در وزن هاي معمول و متداول ساخته شده اند كه ممكن است شماره ابيات به صد و هفتاد بيت و بيشتر هم برسد :

فسانه گشت و كهن شد حديث اسكندر
سخن نو آر كه نو را حلاوتيست دگر

فسانهء كهن و كارنامهء به دروغ
به كار نايد رو در دروغ رنج مبر

حديث آنكه سكندر كجا رسيد و چه كرد
ز بس شنيدن گشته ست خلق را از بر

شنيده‌ام كه حديثي كه آن دوباره شود
چو صبر گردد تلخ، ارچه خوش بود چو شكر

اگر حديث خوش و دلپذير خواهي كرد
حديث شاه جهان پيش گير و زين مگذر

(فرخي)

اما گاه بعضي از قوافي به خصوص در وزن هاي غير معمول و با رديف هاي مشكل چندان ميدان وسيع ندارد كه ساختن قصيده هاي بسيار طولاني را براي هر شاعري ممكن سازد .از جمله كساني كه در قوافي مشكل شعر سروده اند مي توان به مسعود سعد اشاره نمود . همين نكته باعث گرديده كه نتوان حداكثري براي ابيات قصيده معين نمود اما حداقل آن را حدود بيست بيت يا متجاوز از پانزده و شانزده بيت گفته اند .

علت نامگذاري قصيده :

در قصيده نظر شاعر بيشتر متوجه اشخاص و مقصودهاي معين از قبيل مدح ، حكمت ، موعظه ، تهنيت ، تعزيت بزرگان بوده است ، قصيده ناميده اند اين اصطلاح مأخوذ از قصد به معني توجه و روي كردن به چيزي يا كسي است .

لفظ قصيده فعيل به معني مفعول است و تاء آخر آن علامت وحدت است ، نظير كلمات شعيره ، سفينه و نظاير آن و چون قصيده بدون تاء گويند جنس عام مطلق آن مراد است . در نهايت به قصيده ي عنصري در مدح سلطان محمود بسنده مي نماييم :

چنين نمايد شمشير خسروان آثار
چنين كنند بزرگان چو كر بايد كار

به تيغ شاه نگر نامه ي گذشتگان مخوان
كه راستگوي تر از نامه تيغ او بسيار

چو مرد بر هنر خويش ايمني دارد
شود پذيره ي دشمن به جستن پيكار

نه رهنماي به كار آيدش نه اختر گر
نه فالگوي به كار آيدش نه خواب گزار

قصيده ي مقتضب

گاه شاعر قصيده سرا بدون آوردن تشبيب و تغزل وارد مدح يا موضوع مورد نظر خود مي شود و در اين صورت قصيده را محدود مي نمايد كه آن را به اصطلاح مقتضب يعني بازبريده مي گويند . انوري گويد :

گر دل و دست بحر و كان باشد
دل و دست خدايگان باشد

شريطه در قصيده

شعرا را رسم بر آن بوده كه قصايد مدحيه را به ابياتي مبني بر دعاي ممدوح ختم كنند، اين قسمت از قصيده را شريطه مي نامند و ادباي قديم آن را مقاطع قصيده گفته اند . شريطه معمولا به صورت دعاي تأييد يعني متضمن دوام و هميشگي است مثل اين جمله : تا آسمان برپاست كاخ دولتت بر پاي باد

تا جهان پاينده باشد ملك ما پاينده باد
تا رواني زنده باشد فر ايران زنده باد

چنان كه اين دعاي تأييد به گونه ي شرط و تعليق گفته شود آن را تعليق ناميده اند .

در صورتي كه قصيده به همراه تشبيب ، تخلص و شريطه باشد قصيده كامل محسوب مي شود .

منبع : سايت تبيان

براي مشاهده اشعار فرخي سيستاني كليك كنيد


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد