دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۸ ۳۴ بازديد
سوال : با عرض سلام وخسته نباشيد
در جملات زير هر كدام كه داخل پرانتز قرار دادند را بخوانيد و مشخص كنيد آيا در يكي از اين قسمتها خطايي از نظر دستور زبان، به كارگيري مناسب كلمات و اصطلاحات وجود دارد يا خير. در صورت وجود خطا كلمه ي داخل پرانتز را بنويسيد و در غير اين صورت كلمه ي بدون خطا را بنويسيد.
1) نويسنده مقاله به (كنكاش) در مورد زندگي اعراب (بدوي) و اعتقادات آنها (مي پردازد). (بدون خطا)
2) (به عقيده) گروهي از فلاسفه، (اين) ذهن (ماست) كه همه مفاهيم را مي آفريند. (بدون خطا)
3) مدرسه به (اندازه كافي) به خانه نزديك است و پسرم به (ندرت) با (تاكسي) به آنجا مي رود. (بدون خطا)
4) اين گداي اسراف كار كه (چندان نعمت) به چندين مدت (برانداخت)، (را برانيد). (بدون خطا)
5) تنيس جزيره اي است كه از خشكي (دور است)، (چنانچه) از بامهاي شهر (ساحل را) نمي توان ديد. (بدون خطا)
6( (آنچه) پيشنهاد كرده اي منطقي مي نمايد؛ (با اين وجود)، من توان (انجام دادن) آن را ندارم. (بدون خطا)
***
در متن "و دو قباله نبشته بودند همه اسباب (ضياع) حسنك را بجمله از جهت سلطان و يك يك ضياع بر وي خواندند،"
"ضياع" به معني ......... است.
1) نبشته ها 2( عمارت ها 3) زمين هاي كشتني 4) سندها پاسخ : دوست خوبم سلام.به دليل تاخيري كه در پاسخ گويي ايجاد شد از شما عذر مي خواهم.به نظر من اشكال عمده اي در جملاتي كه شما به انها اشاره كرده ايد وجود ندارد.فقط در جمله 4 بايد لفظ "را"بلافاصله بعد از گداي اسراف كار كه نقش مفعولي را داراست نوشته شود.گداي اسراف كار را كه...
در جمله 5 هم بهتر است به جاي چنانچه گفته شود:چنان كه.
در سوال 4 گزينه اي هم گزينه 3 صحيح ترين گزينه به نظر مي رسد.
همايون:فرخنده _مبارك.
وصايت:نصيحت كردن.كسي را وصي خود قرار دادن.
قرن دشمنكامي:احتمالا اين عبارت را از يك جمله برگزيده ايد كه كاش ان را كاملا مي نوشتيد.به نظر مي رسد منظور از ان سالهاي دشمني ورزيدن است.
صفير:بانگ و فرياد.
بهجت انگيز:شادي بخش.فرح بخش.
رميدن:ترسيدن وگريختن.
فردي نمي ميرد:احتمالا بايد در جمله معناي خاصي داشته باشد.معناي لغت به لغت ان كه اشكار است.نه؟
حسنك وزير را به ديوان اوردند هم كه معناي روشني دارد.
دلم گشت هر گوشه سنگرت را:يعني گوشه هاي سنگر را به دنبال تو جستجو كردم.دل مجاز از خود(شاعر )است.
در سينه ام هزار خراسان نهفته است:دلم هواي ايران را دارد.با ياد و عشق ايران است.
وجدار دنده هاي ني به ديوار اتاقم دارد از خشكيش مي تركد :بخشي از شعر شاعر بزگ معاصر نيما يوشيج است كه وضعيت جامعه ايران را در ان روز به تصوير كشيده است.منظور فقر و فشاري است كه به مردم وارد مي شود.
خطي از انتظار تو دارم:منتظرت هستم.
باري خسرو انشاي خود را آغاز كرد:بله بهر حال خسرو خواندن انشاي خود را شروع كرد.
خطابه:سخنراني
چموش:سركش_بد رفتار.
در جملات زير هر كدام كه داخل پرانتز قرار دادند را بخوانيد و مشخص كنيد آيا در يكي از اين قسمتها خطايي از نظر دستور زبان، به كارگيري مناسب كلمات و اصطلاحات وجود دارد يا خير. در صورت وجود خطا كلمه ي داخل پرانتز را بنويسيد و در غير اين صورت كلمه ي بدون خطا را بنويسيد.
1) نويسنده مقاله به (كنكاش) در مورد زندگي اعراب (بدوي) و اعتقادات آنها (مي پردازد). (بدون خطا)
2) (به عقيده) گروهي از فلاسفه، (اين) ذهن (ماست) كه همه مفاهيم را مي آفريند. (بدون خطا)
3) مدرسه به (اندازه كافي) به خانه نزديك است و پسرم به (ندرت) با (تاكسي) به آنجا مي رود. (بدون خطا)
4) اين گداي اسراف كار كه (چندان نعمت) به چندين مدت (برانداخت)، (را برانيد). (بدون خطا)
5) تنيس جزيره اي است كه از خشكي (دور است)، (چنانچه) از بامهاي شهر (ساحل را) نمي توان ديد. (بدون خطا)
6( (آنچه) پيشنهاد كرده اي منطقي مي نمايد؛ (با اين وجود)، من توان (انجام دادن) آن را ندارم. (بدون خطا)
***
در متن "و دو قباله نبشته بودند همه اسباب (ضياع) حسنك را بجمله از جهت سلطان و يك يك ضياع بر وي خواندند،"
"ضياع" به معني ......... است.
1) نبشته ها 2( عمارت ها 3) زمين هاي كشتني 4) سندها پاسخ : دوست خوبم سلام.به دليل تاخيري كه در پاسخ گويي ايجاد شد از شما عذر مي خواهم.به نظر من اشكال عمده اي در جملاتي كه شما به انها اشاره كرده ايد وجود ندارد.فقط در جمله 4 بايد لفظ "را"بلافاصله بعد از گداي اسراف كار كه نقش مفعولي را داراست نوشته شود.گداي اسراف كار را كه...
در جمله 5 هم بهتر است به جاي چنانچه گفته شود:چنان كه.
در سوال 4 گزينه اي هم گزينه 3 صحيح ترين گزينه به نظر مي رسد.
سوال : با سلام لطفا معني كلمات زير را بيان كنيد :
1-همايون 2- وصايت 3- قرن دشمنكامي 4- صفير 5- بهجت انگيز
6-رميدن 7-فردي نمي ميرد 8 - حسنك وزير را به ديوان آوردند 9-دلم گشت هر گوشه ي سنگرت را آيا دل مجاز است ؟ 10-در سينه ام هزار خراسان نهفته است
11-و جدار دنده هاي ني به ديوار اتاقم دارد از خشكيش مي تركد
12-خطي از انتظار تو را دارم 13- باري خسرو انشاي خود را آغاز كرد
14-خطابه 15-چموش
همايون:فرخنده _مبارك.
وصايت:نصيحت كردن.كسي را وصي خود قرار دادن.
قرن دشمنكامي:احتمالا اين عبارت را از يك جمله برگزيده ايد كه كاش ان را كاملا مي نوشتيد.به نظر مي رسد منظور از ان سالهاي دشمني ورزيدن است.
صفير:بانگ و فرياد.
بهجت انگيز:شادي بخش.فرح بخش.
رميدن:ترسيدن وگريختن.
فردي نمي ميرد:احتمالا بايد در جمله معناي خاصي داشته باشد.معناي لغت به لغت ان كه اشكار است.نه؟
حسنك وزير را به ديوان اوردند هم كه معناي روشني دارد.
دلم گشت هر گوشه سنگرت را:يعني گوشه هاي سنگر را به دنبال تو جستجو كردم.دل مجاز از خود(شاعر )است.
در سينه ام هزار خراسان نهفته است:دلم هواي ايران را دارد.با ياد و عشق ايران است.
وجدار دنده هاي ني به ديوار اتاقم دارد از خشكيش مي تركد :بخشي از شعر شاعر بزگ معاصر نيما يوشيج است كه وضعيت جامعه ايران را در ان روز به تصوير كشيده است.منظور فقر و فشاري است كه به مردم وارد مي شود.
خطي از انتظار تو دارم:منتظرت هستم.
باري خسرو انشاي خود را آغاز كرد:بله بهر حال خسرو خواندن انشاي خود را شروع كرد.
خطابه:سخنراني
چموش:سركش_بد رفتار.
16نشانه كه وقتش رسيده شغلتان را ترك كنيد