نگاهي به مجموعه «چهل كليد» سروده «بيژن ارژن»

۳۴ بازديد

  چهل كليد در تنگ انار

چهل كليد / بيژن ارژن / نشر تكا

بيژن ارژن شاعر كرمانشاهي از شاعراني است كه شعرش گاهي دهان به دهان مي چرخد و گاهي به مثلي نغز در فرهنگ عامه معاصر تبديل مي شود . «چهل كليد» عنوان مجموعه اي است از اين شاعر كه توسط نشر تكا به چاپ رسيده است.

بيژن ارژن به قضاوت كتاب هاي منتشر شده اش ، بيشتر وقت و عمر شاعري اش را در سرودن رباعي سپري كرده است و اكثر شعرهايي كه از ارژن در خاطر شعر معاصر باقي مانده ، رباعي هستند.

رباعي ها يا چارانه هاي ارژن را مي توان از ديدگاه مضمون به چهار بخش تقسيم نمود :

1- رباعي هاي عاشقانه و عاطفي: اين رباعي ها در ميان شعرهاي ارژن از بسامد بالايي برخوردارند و بيشتر رباعي هاي به ياد ماندني ارژن از اين گونه اند . ارژن شاعري است با احساس و اين عاطفه را به خوبي به مخاطب انتقال مي دهد و او را وادار به همذات پنداري با شاعر مي كند .

مي خواهي از اين كلبه تارم بروي

اين گونه غريب ، از كنارم بروي

يك لقمه نان هست كه با هم بخوريم

امشب به خدا نمي گذارم بروي

عاطفه در اين شعر ارژن موج مي زند و عاطفه موجود در شعر باعث ايجاد حس نزديكي بين مخاطب و شاعر مي شود . شاعر به خوبي كلمات را به استخدام زبان درآورده تا صميميت خود را به مخاطب منتقل كند .

تنهاتر از آن لك لك پيرم امشب

وامانده و زخمي و اسيرم امشب

ديگر برويد ، راحتم بگذاريد

تا سر بگذارم و بميرم امشب

استفاده زياد از عنصر عاطفه در برخي شعرهاي ارژن ، باعث رفتن شعرها بر لبه پرتگاه سانتيمانتاليزم و احساسات زدگي شده است كه هر چند اين اتفاق گاهي براي مخاطب عام جذاب و شيرين است اما باعث رنجش مخاطب خاص مي شود .

2- رباعي هاي فلسفي و عرفاني : قسم ديگر چارانه هاي ارژن از گونه فلسفي و عرفاني است . اين رباعي ها در يك طيف كه يك سر آن انديشه ناب و سر ديگرش پند و اندرز آميخته با شعار است ، پراكنده شده اند.

شن هاي روان و ساعت دنيا را

در شيشه گذاشتند ، آدم ها را

زين روي به آن روي... چه مي گردانند؟

اين ساعت كهنه شني را؛ ما را!

اين از آن دست رباعي هاي ارژن است كه با ايجاد يك تصوير بديع ، فلسفه و انديشه شاعر را به خوبي به مخاطب منتقل مي كند و در نقطه انديشه ناب قرار مي گيرد . هر چند نوع انديشه مستتر در اين شعر به انديشه خيام نزديك است اما ارژن با ايجاد يك تصوير نو انديشه را به گونه اي ديگر به مخاطب عرضه مي كند اما شعرهايي كه در سر ديگر طيف قرار مي گيرند مدام به پند و اندرز مخاطب مي پردازند و به صورت كاملا شعاري ، حكمت اخلاقي و نصيحت تكراري ارائه مي دهند كه اين گونه باش و اين گونه بزي:

آدم ز دم سرد ، بدي مي بيند

از آدم نامرد بدي مي بيند

هر كس كه ستم كرد گرفتار آمد

هر كس كه بدي كرد ، بدي مي بيند

كم نيستند اين دست شعارهايي كه لا به لاي سطرهاي شاعرانه ارژن جلوه گرند و مي خواهند مانند پدر يا بزرگتر پند دهند و درس بياموزند در حالي كه ادبيات سال هاست وظيفه پند و اندرز دادن به صورت مستقيم را به حوزه هاي ديگري واگذار كرده است و حتي براي انتقال انديشه به روش هاي غير مستقيم متوسل مي شود.

3- مضامين اجتماعي : ارژن شاعر برج عاج نشين نيست در ميان مردم زندگي مي كند و مسائل مردم طبقه پايين دست اجتماع يكي از دستمايه هاي شعر اوست . بسيارند رباعي هاي ارژن كه به موضوع فقر مي پردازند اما گاهي تصويري كلاسيك از فقر ارائه مي دهند و گاهي تصويري نو :

نقاش ، پياده رو ويك مرد فقير

آب و رنگ و نيم رخ زرد فقير

نقاش و فروش شاهكاري هنري

سرما و گرسنگي و شبگرد فقير

اين تصوير را بارها و بارها در قاب تلويزيون و رمان هاي قرن هيجده و نوزده ميلادي ديده ايم، تصويري نخ نما ودور از زندگي امروز و بيشتر حاضر در ذهن فانتزي و تصوير پرداز شاعر . اما تصويرهاي ديگري هم در رباعي هاي ارژن به چشم مي خورند كه بديع اند و نزديك به زندگي . تصويرهايي كه تنها در شعر ارژن به چشم مي خورند و حاكي از مشاهدات و مداغه هاي شخصي شاعرند . تصويرهايي كه به خاطر واقعي بودن به دل مخاطب مي نشينند :

تا بود نبودن و اگر بود شكست

نفرين هر آنچه نيست برآنچه كه هست

وقتي پسرت حسرت موزي دارد

كه ميموني در قفسي گاز زده است

گاهي در برخي رباعي ها آنقدر تصوير شعر گوياست كه ناخود آگاه مخاطب به ياد داستان هاي كوتاه چخوف يا همينگوي مي افتد . در بعضي آثار ارژن مي توان به وضوح نگاه پرسشگر و اندوهگين چخوف به دنياي نابرابر انسان ها را دريافت :

شب بود و اجاق سرد گاري چي پير

شد چرخ شكسته ، درد گاري چي پير

با شيهه اسب بي سواري در كوه

از خواب پريد ،مرد گاري چي پير

4- طبيعت: ارژن در برخي از رباعي هايش قاب هايي از طبيعت بي جان يا جان دار را بدون هيچ قضاوتي به مخاطب ارائه مي دهد . تنها دستي كه ارژن گاه در اين قاب ها مي برد تشبيه است . ارژن در تابلوهاي طبيعت بي جانش براي ايجاد شعر از تشبيه كمك مي گيرد و اين صنعت را در نهايت خيال انگيزي به كار مي برد :

مه بسته تمام راه، بر سينه كوه

انگار نشسته آه ،برسينه كوه

سگ هاي شكار ،خسته در دامن دشت

خرگوش سفيد ماه ،بر سينه كوه

در اين شعر دست تصوير پرداز شاعر به قلموي خيال دست يازيده و تابلويي بديع خلق كرده است .

جان بخشي به اشيا صنعت ديگري است كه در بسياري مواقع به كمك شعر ارژن مي آيد و آن را خواندني مي كند :

بطري ها ،چوب پنبه هاشان در گوش

ليوان ها با دهان خواهش خاموش

بطري شكسته ، ناگهانِ انگور

ليوان شكسته ،گربه بازيگوش

در اين شعر ،شاعر انديشه خود را لابه لاي جزئي نگري و بافت ريز شعر پنهان مي كند و به مخاطب فرصت و مجال انديشه و غور مي دهد.

حال به بررسي و كنكاش مختصات ويژه شعر ارژن مي پردازيم كه موجب تمايز و بر شدنش از سايرين شده است :

1- استفاده از عنصر طنز: ارژن در برخي از رباعي هايش به طعن و طنز ،جهان را به سخره مي گيرد ، بر زشتيهايش مي خندد و چهره كاريكاتور گونه اش را بر ملا مي كند . طنز ارژن تلخ است و گزنده و بيشتر از اين كه مخاطب را بخنداند او را به فكر فرو مي برد .

جنگ و جنگل ؛درخت و آدم پژمرد

آدم چو موريانه جنگل را خورد

مي ساخت چقدر نردبان چوبي؟!

نجار كه جنگ هر دو پايش را برد

ارژن به خوبي در آثارش از پارادوكس براي ايجاد موقعيت طنزآميز بهره مي گيرد :

آدم از چوب ، سنگ يا آهن نيست

تنها كفش و كلاه و پيراهن نيست

بعد از يك عمر زندگي دانستم

اين دنيا جاي زندگي كردن نيست

2- روايت : عنصر ديگري كه ارژن به خوبي از آن كمك گرفته عنصر روايت است . بسياري از آثار ارژن به داستان كوتاه كوتاه شبيه است كه ارژن فقط آن را منظوم نموده و عنصر روايت نقش اساسي را در آن ايفا مي كند :

با سايه مرد خسته اي در باران

گفتم كه : « چرا نشسته اي در باران؟»

كوبيد به ديوار سرش را و گريست

چون پنجره شكسته اي در باران

بيژن ارژن

3- استخدام اصطلاحات و لغات جديد: يكي از نشانه هاي زبان نو و پويا ،جاي گرفتن اصطلاحات و لغات جديد در آن است به گونه اي كه خوش بنشيند و خود را چون وصله اي ناجور ننماياند . هر گاه ارژن از اصطلاحات جديد ياري گرفته با استادي و زبردستي كلمه را در مقام خود جاي داده و خوش نشانده است :

آدم ها ، زنده هاي كنسرو شده

با گريه ها و خنده هاي كنسرو شده

ميز عصرانه ، آسمان دلگير

آواز پرنده هاي كنسرو شده

4- جزئي نگاري و كشف هاي تصويري: ريزبيني و تيزبيني شاعر باعث ايجاد بافت هاي ظريفي در شعر شده است اين بافت هاي تصويري كه نشان از نازكي خيال شاعر دارد،به گريز از روايت هاي كلان منجر شده است.

شاعر گاهي به ارائه يك تصوير ظريف و باريك در شعر بسنده مي كند و سپيدخواني را به عهده مخاطب مي گذارد. در اين ميان اين ريزبيني گاه كه با كشف هاي تصويري همراه مي شود ،شعري يگانه و زيبا پيش روي مخاطب قرار مي دهد و او را به لذتي هنري دعوت مي كند :

دنيا در دست خواب گردان ها بود

صحرا مسخ سراب گردان ها بود

مشتي تخمه دهانشان را بسته است

اين قصه آفتاب گردان ها بود

5- استفاده از عناصر نمايشي از جمله ديالوگ : ارژن در چند رباعي از ديالوگ و عناصر نمايشي سود برده است و اين عناصر برايش كارسازي نموده اند و باعث ايجاد تمايز بين اين رباعي ها و ساير رباعي هاي معاصر و قدمايي شده است :

روز اول به شوق و شورم انداخت

روز دوم گور به گورم انداخت

-: «سيگار؟»، نمي كشم ،كه چون سيگاري

تا نصفه مرا كشيد و دورم انداخت

كوتاه سرايي مسيري است سهل و ممتنع و بيژن ارژن شاعري است توانا كه انديشه اش را در قالب تنگ رباعي جاي داده و بار تصاوير ذهني اش را بر دوش چهار مصرع افكنده و رباعي به خوبي اين متاع را به مقصد شعر رسانده است. هر چند برخي رباعي ها از قافله به دور افتاده اند اما بيژن ارژن قافله سالاري است هوشيار .

منبع : سايت تبيان


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد