دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۷ ۳۴ بازديد
شعر كه نه
احتمالا اين نوشته
طوماري ست
از نام كساني
كه لحظه هاي مرا كشته اند
كودكي كه دير زاده
مي شود
خودم كه به هوش نيامده ام هنوز
و مادري كه لباس هاي بچه را نياورده ست
پرستاري برگه ي ترخيص را
در هواي توفاني محوطه گم كرده ست
در 24 ساعتي كه آب مي رود
دراز كشيده ام هنوز و كاش به هوش بيايم
صداي آژير
كنار مي زند اضطراب خيابان را
مرا به هر قطاري برسانند مي رسم
مرا به هر هواپيمانيي
به كائنات بگو
لطفا كنار
كنار تر
چند لحظه اي كه مانده
زمان كمي نيست
16نشانه كه وقتش رسيده شغلتان را ترك كنيد