ستارگان را كه فوت مي كني

مشاور شركت بيمه پارسيان

ستارگان را كه فوت مي كني

۲۸ بازديد
 

ستارگان را كه فوت مي كني
كف مي زنيم
چشمك زنان
هزار سالگي است را
از خواب كهمي پرم
نه شيري
بام كهكشان پيداست
مه از سرود روشن آن همه ستاره زمزمه اي
و نه هر چه مزمزه مي كنم
طعم ناتمام بوسه اي كه
به اميد نشانه اي از تو
زير و رو مي كنم اتاق كوچك را
انگار اتفاق تازه اي نيفتاده است
اما نه
آمده اي و آخرين شعر نانوشته را
كه در هوا موج مي زده از من ربوده اي
حالا نشسته ام اينجا
كنار پنجره اي باز
كنار پرده اي كه تكان مي خورد هنوز


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد