دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۶ ۳۱ بازديد
هواي پشت سرم تنهاست
غراب
شكل تازه ي باران
و كوچه در پرواز
بدان كه مرگ
حامي چشمان ديگري ست
كه سمت
سرنوشت جهان را
غروب موجز گل ها جوانه بستم باز
چراغ ديگرم آن گاه
كبوتري كه گلوي سپيده مي چيند
ترنج ايستاده بر آتش تويي
غروب موجز گل ها جوانه بستم باز
ميان عطر و افق
باز اگر سحر خالي ست
حواس سيبم اگر كوتاه
و سنگ و سال به هم مي
زنم
غروب موجز گل ها جوانه بستم باز