و آن كه خيره به ديوارها و آينه هاست

مشاور شركت بيمه پارسيان

و آن كه خيره به ديوارها و آينه هاست

۳۲ بازديد
 

تبار قافله كوتاه ست
صداست
رهگذر انگار
بوته هاي گون
شكيب دره مي خزدم شبتاب
و غار
پر از خيال جهان
مادري ست
رقص شكار
به سايه روشن سوم
عزاست
شقايق دگر است اين
رهاترم در باد
نه كوه مي شكند سايه زير چشم شما
نه كوچه مي رسد از انتهاي بال كلاغ
دو بنز تيره شبانگاه
و آن كه خيره به ديوارها و آينه هاست
و پشت ماسه نشسته است
شقايق دگر است اين
عبور عادت ما
دوره مي كند مهتاب
گمان نمي برم
نشانه اي كه نشيند به روي كاج و كلاغ
از تو برده باشد نام
و آن كه خيره به ديوارها و آينه هاست
و پشت ماشه نشسته است
هنوز اين سر دنيا درون
دام سفر مي كنند ماهي ها
و مادري كه نمي داند
فراز ماسه چه گورستاني
ميان فاختگان و صداي من
تنهاست


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد