سي تير

مشاور شركت بيمه پارسيان

سي تير

۳۸ بازديد
 

به حيرت از تو اگر
1
ولي :
سالخورده ي دف زن
سايه ي تسخيري
اصل چهار غله و جنجال
واسطه خون بود
نه سالگي ام
به خانه مي آمد
و خرما بسته بندي شيريني داشت
خون سيامك گندم رست
2
برهنه مي گذرم
و باغچه طي مي كند
تو را
و خنده ي ستاره اگر ديوار
جذام حجله روي
هيولاي زير هشت
ضرابخانه پر از سكه ست
و اسطبل شاهي اسب مي طلبد
خون
سيامك گندم رست
3
نمي رمانمت اي توفان
هلال ضربي سيالسنگ
كه پشت كرده / ميهنم / از دست مي شود
نمي تابد
از من به قطره اي
كه حشمتيه كاسه گردان بود
و كاسه سرم ارزان
كه سالهاي بي تو مرا دنبال
دو سوم دريا بودم
حشم دو پرچم گل ها
خون سيامك گندم رست
4
تو از كجاي گريه نماياني
كه از ميان دايره سر مي روم
و از دهان گور
زبان گرگ هاي خانه زاد
روسپي هانه هاي پير تر از كشمير
مخ هاي بي شعبان
و تازيانه ، موجه
عمر
در حمام زرهي
درشكه ها تاريك
و لابه هاي كهن
خون سيامك گندم رست
5
پاك مي شود خاطرم
در بادهاي غير موسمي
نه سالگي ام به خانه مي آيد
از جان خود گذشتم
با خون خود نوشتم
يا مرگ يا مصدق
گريه فاسد بود
زمين مجاور ماهي ها
و سينا ساحل
خون سيامك
گندم رست
6
ترس
سايه ي شرم آگيني داشت
در چارباغ مدرسه/ خالي
نمي دويدم
دست نه سالگي ام نمي كشيدم
صداي قامت شاملو
ديار كسرايي
و چشم خالي اسفنديار
خون سيامك گندم رست
7
سرك مي كشي
كسوف بيستم مرداد
بيست و
پنجم مرداد
بيست و هشتم مرداد
و سرچشمه تهي ست
تير از واله خون مي چيند
بازار در گذر سر مي رود
پلاك چندم او
و باد مي بالد
خون سيامك گندم رست
8
كه باز
سر نرود احساس
سپيده از سر ميدان تير
و تازيانه از تنوره ي نيلوفر
بهار گريه كني
درخت سينه داده به گنجشك
خون سيامك گندم رست
9
سپيد نپوشي
عروس ارزنة الروم
قرار آسمان و حنجره ي كور
بسته هاي اسكلت بر آب
چه آفتي كه نرفته ست
خون سيامك گندم رست
10
چه خسته مي كشي
سپيده ي عمويي
كامياب
مرور قافله در باد
در باد درخت خاني آباد
در باد غروب عشرت آباد
در باد نگاه وكيلي توفان مي كرد
نمك بر زخم مپاش
كلاغ كافه نادري سابق
نامه به مقصد نمي كشد
خون سيامك گندم رست


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد