داغي دوباره تا نفس نرگس

مشاور شركت بيمه پارسيان

داغي دوباره تا نفس نرگس

۳۰ بازديد

 

سياره ي سرشك ، نمي دانم
روي كدام دايره
در روياست
برفي كه مي نشيند انسان انبوه مي شود
مي آيم از نگاه
تو برگي به تن كنم
داغي : كه تا دريچه گشايم
فرياد را
به رنگ سفر دور مي زند
شايد دميده ببر و
استخوان مرده ندارد سر قرار
ناهيد يخ زده ست
درياچه اي كه كتف نو رسيده به نخ مي كشد
هنوز
بايد كه پاك مي بريدم از اول
از
خاطرم زمان
ماهي
كه پاره مي كند پلاس روشن تاريكي
مي بينمش كه هيچ نمي رويد آشكار
عمرم شكسته است
جا به جا نمي شود اين اوراق
رخ در رخ تمام آينه ها
مي بارد و هنوز
تو در راهي


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد