باغ ستاره ها كه سوخت

مشاور شركت بيمه پارسيان

باغ ستاره ها كه سوخت

۳۳ بازديد
 

آمده بود و ميگريست
مثل ستاره هاي صبح
مثل پرنده هاي باغ آمده بود خسته بود
روي چمن نشسته بود
مثل شكوفه هاي سرخ
آمده بود
مي
گريست
گفتم اي پرنده
نيست
جز قفسي نمانده است
سينه ي آسمان تهي ست
آمد گريه كرد رفت
باران بود در بهار
آمد در اتاق من
بوي بنفشه ماند و خاك
ياد پرنده ماند و باغ


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد