مثل خيالي در خون

مشاور شركت بيمه پارسيان

مثل خيالي در خون

۲۹ بازديد
 

مثل خيالي در خون
و انفجاري در ياد
مثل گياهواري رود انتظار موجي طغياني
تا شستشو كنند و برويند
در استواي تشنگي جاودانه يي
مثل نگاه دوري
و
برق هوشياري با او
در انتهاي ظلمت بي نامي
مثل نگاه كردن و وارستن يا هر چه ساده تر
مثل سياه مستان هر شب
بيگانه وار گفتن و گفتن
و آنگاه بامدادان
از ياد بردن آنهمه گفتن را
مانند انفجاري
خيل خيالي در ياد
اينست آنچه مي بينم مي دانم مي خواهم با
او
مثل سمندري ست
با واژه هاي آتش
نه جاودانه وار
او لحظه وار رودآسا جاريست
و لحظه هاي او
هم لحظه هاي گنمشدن و مرگست
هم لحظه هاي روشن پيدايي
و آنگاه زيستن در لحظه هاي ديگر
تا جاودانگان


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد