بهار از باغ ما رفتست

مشاور شركت بيمه پارسيان

بهار از باغ ما رفتست

۳۶ بازديد
 

بهار از باغ ما رفتست ما افسانه مي گوييم
پرستوها ندانستند و بر قنديل يخ مردند
بهار از باغ ما رفتست مي خواندند پيچك ها
شما بيهوده مي گوييد و ما
بيهوده مي روييم
بهار اينجاست ما فرياد مي كرديم
بر شاخ صنوبرها
هنوز از برگهاي برگ
دريايي است
مي خواندند پيچك ها : چه مي گوييد؟
چه دريايي
شما ديگر نمي خوانيد
ما ديگر نمي روييم
بهار بودي اي باد ترا با جان ما پيوند
بهار از باغ ما رفتست
ما افسانه مي گوييم


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد