دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۴ ۳۰ بازديد
روز داغ تو به دل داشت، به پايان آمد
شب خيال تو به تن كرد، چراغان آمد
آسمان كي دلش از خشكي اين خاك گرفت؟
ابرها فكر تو بودند كه باران آمد
چه جهانبيني تلخي كه تو را از كف داد
هركه با چتر از آن پس به خيابان آمد
بارها وقت سرودن به لب آوردهامت
بارها وقت سرودن به لبم جان آمد
اي به بويت همه جا پيرهني آغشته
اي بلايي كه شبي بر سر كنعان آمد
من اگر دوست شدم با غمت افسرده مباش!
لب به قول پدرم بود كه دندان آمد