دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۴ ۳۱ بازديد
من پريشانم كه راه خانه را گم كردهام
من پري… يا نه، پس از تو شانه را گم كردهام
ميگذاري دام پشت دام و من در اين قفس
آنقدر ماندم كه طعم دانه را گم كردهام
شمعم اما در خودم خاموش از بس بودهام
اشتياق صحبت ِ پروانه را گم كردهام
آشنا با هيچكس جز تو نبودم، ناگزير
رفتهام هرجا، دلي بيگانه را گم كردهام
عاقلي كو تا بترساند مرا از عشق تو؟
من شمار اينهمه ديوانه را گم كردهام
من پري هرگز نخواهم شد ولي بر شانهام
هايهاي گريهاي مردانه را گم كردهام