دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۳ ۳۰ بازديد
با صورتي سفيد -ولي نيمه كاره- زن!
طرحي شبيه آنچه كشيدي به جاي من
هرروز التماس دو چشمم به دست توست:
-اي كاش مي كشيد برايم لب و دهن!
تا كي نگاه عاشق من…؟ تو ولي سكوت…
گم مي شود سكوت تو در ارتعاش «تن-
-بور»ي كه عاشقانه تو را ساز مي زند
اي بهترين بهانه ي تكرار زيستن
مرگم نشست، خوب برايم حساب كرد:
-كامل نمي شوي به خدا! جان اين كفن!
بد پيله ام درست! خودت جاي من ببين
با عشق پر زدن شده ام كرم پيله تن!
آخر نمي كشي تو برايم لب و دهن…
آمد قلم كشيد به چشمان خيس زن…
از چشم داغ خورده من تا نگاه مرد
سرخي شرمْ گونه گيلاس، لب، دهن