دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۳ ۳۰ بازديد
آرام در رثاي خودم گريه ميكنم
در مجلس عزاي خودم گريه ميكنم
زانو بغل گرفته و مانند كودكان
لج ميكنم براي خودم، گريه ميكنم
چونان مسافري كه كسي نيست خويش او
چون چشمه پشت پاي خودم گريه ميكنم
پيش چراغهاي جهان سرخ ميشوم
از شرم چشمهاي خودم گريه ميكنم
بسيار سادهام من آواره، مدتي است
با ياد روستاي خودم گريه ميكنم
اي دل عجيب خستهام از درد مردمان
امشب فقط به جاي خودم گريه ميكنم