كو صداي روشنت تا جان خاموشم بجنبد

مشاور شركت بيمه پارسيان

كو صداي روشنت تا جان خاموشم بجنبد

۳۳ بازديد

 

كو صداي روشنت تا جان خاموشم بجنبد

روشني در كلبه‌ي قلب فراموشم بجنبد

مانده‌ام رودي تهي، بي‌هيچ جريان زلالي

كو تني از آب تا قدري در آغوشم بجنبد

تك درختي خسته ام،جاري شو بر من چون نسيمي

بلكه در دست نوازش‌ها سر و گوشم بجنبد

گيسوانت را بياور؛ پيش‌تر از بوسه‌ي مرگ

پيش از آن‌كه مار و عقرب بر سر دوشم بجنبد

شايد آري غفلت من بشكند با بودن تو

ماهي‌اي مثل تو چون در بركه‌ي هوشم بجنبد


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد