مشتاقم از شب تا سحر، گيسوي ياري را

مشاور شركت بيمه پارسيان

مشتاقم از شب تا سحر، گيسوي ياري را

۳۰ بازديد

 

مشتاقم از شب تا سحر، گيسوي ياري را

كوهي كه حسرت دارد آبي، آبشاري را

چشمان من از گريه بسيار خشكيدند

مگذار در حسرت، چنين چشم‌انتظاري را

شايد محبت چارة سرسختي‌ام باشد

جز مِه چه مي‌پوشاند آيا كوهساري را؟

باري هزار و يك‌ زمستان بي تو بي تاب است

بي روي تو گم كرده هستي نوبهاري را

يك گوشه چشمت، حاصل عمر نظربازي است

كي چشم مغروري به پايان برده كاري را؟


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد