جاي شاعران زن كجاست؟

مشاور شركت بيمه پارسيان

جاي شاعران زن كجاست؟

۲۹ بازديد
 

گفتگو با حسين عباسي پژوهشگر ادبيات عرب و مترجم درباره مقايسه شعر زنان عرب و ايران.

آقاي عباسي چه وجه اشتراكي بين شاعران زن عرب و ايراني مي‌بيند؟

مشكل عمده شعر زنان ايراني و عربي اين است كه هيچ گاه در تاريخ ادبيات كهن به درستي از آنها ياد نشده و نامشان در تاريخ ادبيات نيامده است و ما احساس نمي‌كنيم اين زن شاعر پيشينه‌اي داشته باشد. امروز بايد در كتاب‌هاي تاريخ از آنها صحبت شود. در حضور كم رنگي كه مردها براي آنها رقم زده‌اند نوشتن را براي همه آنها سخت تر كرده است. چرا كه تاريخ ادبيات را مردها نگاشته‌اند و در دهه‌هاي اخيرهم كه نام زن‌ها آورده شده و وارد تاريخ ادبيات شده‌اند باز سايه تاييد مردانه روي نوشته‌هايشان ديده مي‌شود. اما به هر حال با وجود تفاوت مطالبات زن ايراني و عربي متاسفانه زنان شاعر ايراني به يك زبان مردانه شعر مي‌سرايند و هميشه احساس مي‌شود سايه يك مرد بالاي سر آنها است. چيزي كه تا حدودي زن عرب كنار زده است. جز اندك زناني كه به يك زبان مستقل رسيده‌اند باقي همه تحت تاثير شعر مردان هستند.

ولي وجه اشتراكاتي چون، دين و فرهنگ و جغرافيا مي‌تواند شاعران ايراني و عربي را به هم نزديك كند و دردهاي مشتركي به وجود بياورد. چنانچه اگر به هم نزديك شوند بتوانند به زباني مستقل براي زن امروزي دست پيدا كنند.

بين شاعر زن عرب و شاعر زن ايراني مشتركات زيادي است اما مطالبات و آرزوها و چشم اندازهاي آنها يكي نيست. يك زن شاعر سعي مي‌كند نماينده تمام مطالبات موجود باشد و آنها را نمايندگي كند. مثلا هم بنيادگرا باشد هم اصلاح طلب، هم فمينيست و هم چيز‌هاي ديگر، اما كم تر پيش مي‌آيد كه نماينده خودش باشد. شعرش برايندي از تغييرات و تحولات اجتماعي و سياسي است و به فراخور اين تغييرات رويكرد او نيز به جامعه و خودش عوض مي‌شود. يك زن فمينيست افراطي تبديل مي‌شود به يك زن اسلام گراي افراطي. حتي در ظاهر و زندگي‌اش هم اين تغييرات نمودار مي‌شود. اين نشان مي‌دهد كه يك زن شاعر هنوز به ثبوت نرسيده است و استقرار ذهني به لحاظ رفتارهاي اجتماعي ندارد.

جاي شاعران زن كجاست؟

در يك نگاه كلي مشخصه‌هاي شعر زن ايراني را چگونه مي‌بينيد؟

عمدتا شاعران زن را به سه گروه تقسيم مي‌كنم. دسته اول شاعراني كه با بدن خودشان به شعر سرودن پرداخته‌اند و دسته دوم كساني كه به زبان مردانه شعر مي‌سرايند و دسته سوم شاعراني كه به يك زبان مسقل رسيده‌اند و به زبان زنانه مستقلي شعر مي‌سرايند و اين سه گروه مطالبات و خواسته‌هايشان با هم يكي و هم راستا نيست. وقتي ما پروين اعتصامي مي‌خوانيم، حتي بي آن كه از او نامي ببريم، هيچ كس فكر نمي‌كند او يك مرد است. همين حالت در شعر فروغ هم ديده مي‌شود. اما زنان امروز به ويژه در ايران سعي مي‌كنند مثل مردان شعر بگويند. ويژگي‌هاي يك زن هم به لحاظ جنسي است و هم جنسيتي. چه فكر و چه جنس بايد به كار بيفتد تا من احساس كنم با گونه‌اي متفاوت از انسان سر و كار دارم وگرنه اين هنر نيست كه من مثل يك مرد شعر بگويم. رابعه مي‌گويد: دعوت من بر تو اين شد كه ايزدت عاشق كناد. يعني دلش مي‌خواهد كسي را كه عاشق اوست خدا عاشق كند تا رنج عشق را چون او دريابد. اين نكته از زبان يك مرد تراوش نمي‌كند. زبان مرد زبان زمخت‌تري است. زباني است كه بسيار خودخواهانه‌تراست. انحصار طلب است. همه چيز را براي خودش مي‌خواهد. ما زنان بزرگ شاعري داريم كه محتاج مطالعه بيشتري هستند. خيلي از زنان شاعر يكباره به شعر سپيد روي آورده‌اند بدون اين كه به پشتوانه‌هاي شعر كهن فارسي تسلطي داشته باشند. اصلا با وزن و قافيه هيچ سر و كاري ندارند. فقط آمده‌اند از يك الهامي كه به ادعاي خودشان بر آنها شده است، تصوير گذرايي داده‌اند. و اين شعر را به مرداني عرضه كرده‌اند كه با نگرش‌هاي خودشان در مورد آن به قضاوت نشسته‌اند. ملاك براي آنها اين است كه به شعر فلان شاعر مرد نزديك شده‌اند و يا خير. ملاك شاعر شدن نزديك شدن به شعر يك مرد است. اين چهار چوب را فروغ شكست اما زن شاعر ايراني امروزي به پيش از فروغ بازگشت كرده است. در دل سوداي اين را مي‌پزد كه به يك شاعر مرد نزديك شود. به همين دليل از وجود و احساس زنانه‌اش مي‌گذرد. به جز شاعران فمينيست كه با بدن خودشان اين سركشي را نشان مي‌دهند تا بگويند شاعر زن هستند.

به نظر شما وارد كردن بدن زن در شعر مي‌تواند راه كار مناسبي براي رسيدن به زبان زنانه باشد؟

اين شيوه عمر كوتاهي خواهد داشت. اين طغيان‌گري است تا خيال پردازي. /بي‌اين كه زباني نو ساخته باشم به تمام زبان‌هاي جهان خواب مي‌بينم/ اين شعر از شبنم آذر است. هم نگاه زنانه دارد و هم جهاني است. هيچ تلاشي هم نكرده است به زور بگويد زن يا مادر هستم. چنين زباني وقتي مي‌خواهد همزاد پنداري كند زن بودنش را به نمايش مي‌گذارد.

جاي شاعران زن كجاست؟

واگذار كردن حوزه عاطفي، احساسي و لطيف به زن تربيت و فرهنگي است كه از دير باز زن را در قالب آن پرورش داده‌اند و اين نكته همان است كه زن امروزي مي‌خواهد در برابرش طغيان كند و ديگر حاضر نيست اين بر چسب‌ها را بپذيرد.

عرض من اين نيست كه زن را درخانه محبوس كنيم و او را از فضاهاي اجتماعي دور نگه داريم. براي من زن نقش تلطيف كننده براي جامعه و فضاي انساني دارد. منظور اين نيست كه نبايد با خشونت و مسائل سياسي آشنا شود. اين نقش تلطيف كننده را تا حالا به زيبايي ايفا كرده است. اما بعضي‌ها مي‌خواهند از اين صحبت‌ها استفاده ابزاري ببرند براي خانه نشين كردن زن. من مي‌گويم ضمن اين كه زن مي‌تواند با خشونت‌هاي اجتماعي آشنا شود و رجال سياسي شود، اگر آرامشي سراغ داريد زن به وجود آورده است. نه اين كه پرورش زن منوط به كارهاي خانه و مادري و بچه بزرگ كردن باشد. زن علاوه بر نقش جنسي رفتارهاي اجتماعي نيز دارد. بخش رفتارهاي اجتماعي‌اش زيباتر كردن فضاي جامعه است. ضمن اينكه زبان زمخت مردانه قرار نيست چيز تازه‌اي به جامعه و شعر ببخشد. بخشي از اين نگاه تازه براي يك زن شاعر مادرانگي اوست. فاطمه راكعه‌اي شعري دارد كه مي‌گويد: رشك نبردم بر حكيمان/ رشك نبردم بر فيلسوفان/ تنها رشك بردم بر پيامبران پيش از آنكه مادر شوم. او كاري مي‌كند كه حكيمان و فيلسوفان و پيامبران بر مادر بودن رشك ببرند. وقتي زن از رنج‌هايش حرف مي‌زند، حال اين زن فرانسوي، فلسطيني ،عرب يا ايراني باشد، بايد احساس كنيم اين زن رنج را فهميده است و در شعرش درج كرده است. رنج هزار ساله‌اي است كه يك زن عرب در دوران جاهليت كشيده و الان با خودش به قرن ما آورده است. زن ميراث دار اين رنج‌ها است و حافظه تاريخي او بيشتر از مردان است و آن را حفظ كرده و ارائه داده است. اما شاعر مرد مي‌گويد: بسترم صدف خالي يك تنهاييست و تو چون مرواريد گردن آويز كسان دگري. شعر از هوشنگ ابتهاج است. او خودش را محق مي‌داند و بزرگ مي‌بيند و زن را گردن آويز خود مي‌شمارد.

نظرتان در مورد سياسي شدن شعر زنانه چيست؟

شاعران زن چون شاعران نوپايي هستند ناچارند هر دوره خودشان را تازه كنند و بگويند چيزهاي جديد دارند. شعرهايي كه در ميتينگ‌ها مي‌خوانند باعث تشويق و دست زدن‌ها مي‌شود. زن‌ها هم مي‌خواهند درمورد جهان پيرامونشان و مسائل سياسي عكس العمل نشان دهند و در شعرشان منعكس كنند. ممكن است آن شعر زيبا باشد اما جاودانه نمي‌شود. مي‌شود ميرزاده عشقي. اما وقتي يك زبان درست به كار گرفته شود تبديل مي‌شود به ايرج ميرزا يا دهخدا. مثل تمام معترضاني كه در شعرهايشان به وضع جامعه اعتراض كرده‌اند و جاودانه شده‌اند. براي نو بودن ضرورت ندارد كه حتما به مسائل سياسي پرداخته شود. كتاب نان پنير و صداقت سيمين بهبهاني شعر سياسي است. در سطح رويي آن همه متوجه آن مي‌شوند و دوستش دارند اما در سطح زيرين اين طور نيست و اين شعر ماندگاري خود را از دست مي‌دهد. شاعري كه براي خوشايند و بد آيند گروه و دسته‌اي شعر بگويد و بلافاصله هم بلوتوث شود از ماندگاري اثر مي‌كاهد. ممكن است مردم استقبال كنند اما دليل بر اين نيست كه شعر ماندگاري داشته باشد.

زن شاعر ايراني چطور مي‌تواند به شعر جهاني نزديك شود؟

يكي از دلايلي كه شعر زنان عمر كوتاهي دارد اين است كه خود زن در كار شاعري‌اش عميق نبوده است. سعي مي‌كنند شعرشان را به شعر جهاني نزديك كنند اما اين جهاني شدن را با حذف المانهاي قومي و مذهبي و جايگزيني المانهاي غربي و مسيحي انجام مي‌دهند و اين ديگر جهاني شدن نيست جهاني كردن است. ما بايد فراورده‌هاي خودمان را به جهان بشناسانيم. چيزي كه داريم پرورش و گسترش بدهيم. امروزه بُعد گمشده شعر امروز جغرافيا است كه در ذهنيت افراد و پرورش دين نقش به سزايي دارد. از طرف ديگر رابطه زن‌ها با هنرهاي ديگر رابطه عميقي نيست. اغلب دست آوردهاي همديگر را نمي‌خوانند. چندين گروه هستند كه هر كدام از اينها را يك مرد شاعر حمايت فكري مي‌كند و زير نفوذ خود قرار داده است. شاعران زن تنها به افرادي نزديك مي‌شوند كه گرايش شعري همساني دارند. شعرهاي مريم حسين‌زاده را دوست دارم چون او نقاش است و دانش خودش را در زمينه نقاشي در شعر به خوبي بكار مي‌برد. اما اگر رابطه با هنرهاي ديگر محدود و كم رنگ باشد شاعر نيز ديد وسيعي نخواهد داشت. تنها مي‌شود شاعري كه در چند جلسه شعر دعوت مي‌شود و شعر خواني مي‌كند و مورد تشويق عده‌اي هم قرار مي‌گيرد. براي اين نوع شاعران عمر طولاني‌اي نمي‌توان در نظر گرفت.

دليل اين كه شعر زن ايراني به اندازه شعر زن عرب نتوانسته جهاني شود چيست؟

زبان فارسي و عربي دو مجموعه كاملا مجزاست و تلاش براي هم ريشه پنداشتن آنها تلاشي بيهوده است. دوم اين كه عرب ها 22 كشور هم زبان دارند كه مشتركات زيادي با هم دارند و پوشش خبري وسيعي پيدا مي‌كنند. اما زبان فارسي نهايت با تاجيكستان و افغانستان مشتركات دارد و نمي‌تواند شنونده و مخاطب وسيعي پيدا كند. زبان عربي زاينده‌تر است و از واژگان بيشتري بهره مي‌برد. اما از طرف ديگر زبان فارسي تصويري‌تر است. با اين همه من فكر مي‌كنم دليل موفق نبودن زن ايراني زبان نيست، بل تلاش كمتر شاعران زن است. شاعران زن ايراني مطالعه كمي دارند. معمولا در شعرشان تنها به گزارش لحظه‌اي چيزي كه مي‌خواسته‌اند بگويند اكتفا مي‌كنند. خيلي سرعتي مي‌نويسند و به سرعت هم تحت عنوان شعر اس ام اس مي‌كنند. نمي‌گذارند شعر در ذهنشان پخته شود.

جاي شاعران زن كجاست؟

فكر مي كنم يكي از نمونه‌هاي موفق شاعران زن عرب غادة السمان است لطفا كمي در مورد خصوصيات شعر او بفرماييد.

البته غادة السمان شاعركهن تري است. از شاعران مطرح در زمينه‌ي ادبيات زنانه‌ي عرب اميرزاده‌اي كويتيست به نام سعاد الصباح. او زن تحصيلكرده‌ايست كه در مسائل اجتماعي، مانند خشونت و حقوق بشر و زنان و دفاع از حقوق آنان و مسائل كشورهاي عربي و آزادي بيان و انديشه، صاحب فكر و علاقه و دغدغه‌ي خاطر است. سعاد عضو چندين سازمان و اتحاديه جهاني و عربي نيز هست. اشعار او ريشه‌هايي اجتماعي و فرهنگي دارد. او با اشعار خود زندگي جامعه‌ي عربي و به نوع خاص دغدغه‌هاي عاطفي و اجتماعي زنان عرب را روايت كرده است. او از يك شاعر افراطي بي‌حجاب به يك شاعر اسلام گرا تبديل شده است. هر چند مشهور به طغيان در برابر مردها است اما در پژوهشي كه آقاي قاسم نژاد روي شعرهاي او انجام داده است حضور مردان در شعر او به فراواني ديده مي‌شود. به اندازه‌اي كه وقتي خودش اين مقاله را خواند خوشحال شد و گفت: ‌يعني من اين همه از مردان سخن گفته‌ام؟ از برادرش، شوهرش، مبارزاني كه دور و بر او بوده‌اند و غيره بسيار سخن گفته است. از جمله كتاب‌هاي او "درآغاز زن بود" و" رازهاي يك زن"است. او زني بوده است كه از روي آگاهي از يك فضاي فمينيستي به يك فضاي اسلامي رفته و حتي در حال حاضر شعرهاي وزن دار نيز مي‌سرايد. كاري كه او انجام داده است از روي ايمان بوده و نه از روي مد روز. و توانسته است شعر مستقل خود را پيدا كند و زبانش را به حدي از تعادل برساند.

و كتاب سه جلدي تجربه دمكراسي شما براي انتشار آماده شده است؟

كتاب سه جلدي تجربه دمكراسي قرار بود از طرف نشر يادآوران به چاپ برسد اما هنوز تكليف اين كتاب مشخص نشده است و زير چاپ نرفته است. كتاب واكاوي رمان ايراني نوشته دكتر موسويان هم با همكاري حسين طرفي به زبان عربي ترجمه كرده‌ايم و در موسسه البلاغ لبنان به چاپ رسيده كه براي نمايشگاه كتاب حاضر خواهد شد.

منبع : سايت تبيان


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد