دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۳ ۳۱ بازديد
اين آفتاب مشرقي بيكسوف را
اي ماه! سجده آر و بسوزان خسوف را
«لا تقربوا الصلاه» مخوان و به هم مزن
اين مستي به هم زده نظم صفوف را
نقارهها به رقص كشند اهل زهد را
شاعر كند خيال تو هر فيلسوف را
ميترسم از صفاي حرم باخبر شود
حاجي و نيمهكاره گذارد وقوف را
اين واژهها كماند براي سرودنت
بايد خودم دوباره بچينم حروف را
روح القدس! بيا نفسي شاعري كنيم
خورشيد چشمهاي امام رئوف را