دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۲ ۳۰ بازديد
باد، باز آمده تا پنجره را تا بزند
باز، باد آمده تا پنجرهاي را بزند
قفل هرزست و تن پنجره در پنجهي باد
كو تني؟ تكيه به اين بيسر و بيپا بزند
پنجره، زيرِ شكنجهست دري باز كنيد
شايد آواره شود باد و به صحرا بزند
تف به خاكي كه در آن باد نبودن جرمست
زير اين پنجره بايد كسي امضا بزند؛
تا كمي بسته بماند كه كمي فكر كند
كه به باد امر كند تا نزند يا بزند
پنجره: بستهي ديوار، ولي باد: آزاد
پنجره بر تن خود، باد به هرجا بزند
باد! بس كن كه تن پنجره در خويش شكست
هيچكس نيست كه قابي به تماشا بزند