سري از دار آويزان، زبانش را درآورده‌ست

۳۰ بازديد

 

سري از دار آويزان، زبانش را درآورده‌ست
چه حرفي داشت با مردن كه... جانش را درآورده‌ست

زني محو تماشا، عكس فرزندش در آغوشش
كه چندي پيش، مغزِ استخوانش را درآورده‌ست

خلافي كرده آيا مردِ زندانبان كه يك عمر است
خلافِ ديگران هر روز، نانش را درآورده‌ست

چه دارد ابر زخمي تا ببارد پيش چشم او
كه با يك اشك، كفرِ آسمانش را درآورده‌ست

زنان آبستن عشقند، دردي مشترك دارند
جنيني كه... دمارِ مادرانش را درآورده‌ست


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد