دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۲ ۳۲ بازديد
حجمي ندارد ابعادش، خورشيد، بس كه ميسوزد
پايين گرفته از بالا، از پيش و پس كه ميسوزد
تقسيم مهربانيهاش، اي كاش نا برابر بود
از ميشكوفد اين غنچه، تا خار و خس كه ميسوزد
از سوختن نميكاهد از آسمان چه ميخواهد
دارد هواي آتش را، در اين هوس كه ميسوزد
با تارِ تا ابد نورش، با ضربهاي تنبورش
با هركسي كه ميسازد با هيچكس كه ميسوزد
من يك غروب غمگينم دارم ستاره ميچينم
خورشيد را نميبينم آه از نفس كه ميسوزد