دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۲ ۲۶ بازديد
به شما مينويسم اينها را، آي مَردم، مخاطبانِ منيد
جوهر از خون چكيده است اينبار، حرفِ زخم است مرهمي بزنيد
عنكبوتيست پشت هر غزلم، تار را ميتند قلم به قلم
كه به چنگش گرفته در بغلم، دور دردم كمي دوا بتنيد
گفتهام از نبودن از بودن، از سرودن، مدامْ فرسودن
شعر يعني به مرگ افزودن، كه شما زندههاي اين كفنيد
شرح حال شماست دفتر من، اي درختانِ ريشه در سر من
مينويسم اگرچه ميدانم كه به هر شعر تازه ميشكنيد
اين غزل مثل هر غزل سادهست شاعرش تا هميشه آمادهست
گرچه از اوج خويش افتادهست مريمِ جعفريست كف بزنيد