آتش

مشاور شركت بيمه پارسيان

آتش

۲۵ بازديد
 

آتش،آتش مي‌گيرد، جا در جايش مي‌سوزد

در دستش نور است اما، سر تا پايش مي‌سوزد

آبي مي‌رقصد آتش؛ دريا يك آتش‌سوزي‌ست

تا موجي برمي‌خيزد، ماهي‌هايش مي‌سوزد

هيزم، روزي جنگل بود؛ حالا با زخمي در ناي،

مي‌خواند: واي از آتش! اما «وايَ»ش مي‌سوزد

در خاكت مي‌شد خوابيد، ديگر گِل كردي خود را،

اين ماهي، بي‌ماهيگير، در دريايش مي‌سوزد


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد