انرژي خورشيدي كه ته كشيد
من تمام شده بودم تو تمام او تمام تمامِ تمام
مثلثي چادر به سر وسوسه گر آمد نشست روي زانوهاي هندسي ام
دست كشيدم به چادرش
شكاف برداشته بود سرش
اَشكال هندسي فقط مي توانند حق حيات داشته باشند صدا بود يا كه ندا؟
سوار دوچرخه شدم دوچرخه دودايره دارد
و تعدادي شعاع دلبرانه كه به مركز ثقل دايره ها وصل مي شوند
و دو شاخ گاو كه زمين سابقاً روي آن مي چرخيده چرخيده بودي وَ تمام!
تغيير جنسيت بدهم يا نه؟ مخروطي شوم كه عاشق يك زاويه ي منفرجه باشد؟
رفتم كه بروم در حوض بيضي شكل با گلابي هاي از درخت افتاده بازي كنم
معلم رياضي گفت: مخروطي كه مختلف الاضلاع بشود بايد چشم گوشش با درس و مشق
بسته شود
ثبت نام كند در كنكور سراسري درس شيرين رياضي را از شيرين رياضي ياد بگيرد
از جلو مدرسه ي موش ها رد نشود ابليس زير پوستش نرود بد نشود
سپس به فرشتگان گفتيم: آدم را سجده كنيد
همه سجده كردند مگر ابليس كه از سجده كنان نبود
ابليس فتحه به فتحه پشت سرم بود كه ضربدري بزند روي صورتِ مخروطي-
كه خراطي شده
و من دستم اندر ساعد مثلث متساوي الساقين بود
ذوزنقه دايره مكعب و مخروط
از مربع گرفته تا مستطيل و خورشيدي كه انرژي خورشيدي اش تمام شده
زندگي هندسي رستاخيزي ست در ميان ابعاد نامكشوفي كه تازه كشف شده
و از اين گذشته اين دو چشم و ابرو را بايد در كدام يك از شكل هاي هندسي جا بدهم
كه ذوزنقه اجازه بدهد تو به جمع ما اضافه بشوي عين سري كه به تنم
و تو بپري در بغل مخروط دست به دعايي كه منم؟