بازي توطئه

مشاور شركت بيمه پارسيان

بازي توطئه

۳۵ بازديد
 

گرهي افتاده در كارت انگار / كه يكي دوبار ديگر در غروب
آب داغي ريخته باشي بر تن و بدن گربه اي سياه
و گريخته باشي از چشم دور و بري هايت كه ناگاهان همگي سم دارند
و سه كوتوله ي تقريبا قد بلند از چار طرف نقشه ي قتل متن و مؤلفي كه تويي با / يا كه بدون سر
و مي كشند ناز غاز و كلاغت را تا لب گودالي كه
به رؤياي خودشان
حفر كرده اند خيلي درست گور تو را هم در گوشه اي از آن
كه خر بخنديد و [ پشت صحنه ] شد از قهقهه سست .
و اين خطوط كوفي كف دست تو در همه حال
به دختركي كه در بنگال ختم مي شود كه تو را خيلي
دوست دارد كمي از دورتر از چشم هايش
بايستد / و تماشا كند فقط
گ هاي سه گانه اي را كه به اسم و رسم تو حمله ورند.
نه مي درد يقه ي پيرهنش را / و نا با هر چه مي كوبد بر فرق سرش
از ترس اينكه بگويند شيشه ي روغن بادان ريخته
نه خنده سر مي دهد آنقدر كه : از تيمارستان گريخته .
- فالت حقيقتا فاله
گردوي پوك را به هنداونه هايي كه زير بغلت كاشته اند / مي كارند
و ترجيح مي دهي آخر شب در آينه ي دستشويي دق كني / اصلا !
و به تختخوابي مخصوص در تيمارستان برگردي كه عاشقان خيلي انگشت نما را
- بركه نمي گردم!
و به سگ هاي هار / زهر مار هم كه نمي دهي / البته كه نه !
سكوت "او" قطعا ديوانه ات مي كند اما / نمي كند اما
بر مي گردي به خانه كه مادرت فقط شانه مي كند موهاي خاكستري ات را
- خاك بر سرم را ؟
و مرهم مي گذارد " او " چه طور ؟ / به زخم زبان و جاي دندان سگ هايي كه
استخوان هاي تو را هم / چرا كه نليسند ؟
" بعد از اين دست " من و گردن ماري كه فراري مي دهد سگ هاي هار را هم
شيشه ي الكلي آماده مي كني
و ساده مي كني كار و بار مارگيرهاي جنوبي را
از رود نيل هم گه نگذري
برمي آيي از پس عزراييل
اين فيلم خيلي ديدنيه !


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد