گانگستري

مشاور شركت بيمه پارسيان

گانگستري

۳۵ بازديد
 

اسلحه ور رفتن هم بي فايده ست / وقتي كه تو نباشي
و كشيدن ماشه / تيز كردن چاقو
بريدن با سيم گلوي گروگان كم سن و سالي كه
ترس را هم خوب تلفظ نمي كند
در ته چشمان خون گرفته ي من / واقعا ؟
سرقت اموال پيرزني كه تصادفا اسم تو را بر خودش
و آسمان را هم طاقباز گذاشته
كه در روز روشن / وقتي كه تو نباشي مخصوصا
تهوع آور است جنايت
بر هر سنگي كه سقوط كنم
به كوه بزنم كه بخشي از دريا آتش بگيرد هم / بي تو
نارنجكي به خودم ببندم و / بي فايده ست
تهمت اينكهنيمي از كره ي جغرافياي روي ميز را شخصا
و منفجر كرده ام بقيه ي مين هايي كه شب هاي آبادان را فقط
به جهنمي از بهشت بدل مي كند
بي فايده ست بي تو
وقتي كه نباشي تو / جهنم هم بي فايده است
هيچ ندارم دل و دماغ اينكه شما را به انفرادي با رؤياهاي شاقه
و محكوم كنم دزد به كاهداني كه شعرهاي مرا
به سه مالخر همين دور و بر فروخته اند
و يا چارپايه را از زير پاي فرقي كه نمي كند پس بزنم
تا طناب دار ./ شيرين تر از زهرمار
با گلوي هر كه / و از هر كجا
كاري كند / ديگه چه كاري ؟
تير خلاص ؟
يا آخرين گره اي كه جمع و جور كند هوش و حواس
آدم اعدامي را
اين صحنه هاي خنده آور البته كه با تو
بي تو كه بي فايده ست
با دست بسته بي فايده ست اگر كه باز / بي تو
تكيه به جاي بزرگان بزنم كه آخر كار فقط تكيه به ديوار مي زنند
و سلول هايشان را هم كه به رايگان به اين و آن
خب ديگه شليك مي كنيد / يا بپرم از خواب ؟
تختخواب زندان هم گنجايش خواب هاي زيادي دارد
مردن بي تو / و خوردن يك قاچ خربزه حتي بي فايده ست
قول داده ايم / قبول ؟


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد