دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۱ ۳۲ بازديد
خوابيده اي آرام مثل بچه قوها
بيدارم اما با تمام آرزوها
بيدارم و حال مرا بايد ببخشي
كه دست بردم بي اجازه لاي موها
من انجماد سال ها تنهايي ام ... آه
آتش بريز ، آتش برايم در سبوها
با دست خالي آن قدَر پاي تو ماندم
كه قطره قطره جمع شد اين آبروها
يك چشمه از كلّ هنرهاي تو كافي ست
تا آب رفته باز برگردد به جوها
وقتي تو باشي هيچ معنايي ندارد
لبخند دخترخاله ها ، دخترعموها!
اي آسمان!چشم از زمين بردار ديگر
خواب است امشب ماه زير اين پتوها