علي (ع)

مشاور شركت بيمه پارسيان

علي (ع)

۳۰ بازديد
 

در خواب هم اي كوفه نمي بيني از اين پس
اللهُ احد از نفس ماه بريزد

ديگر سر اين كوچه كسي نيست كه هر شب
باراني از الماس ته چاه بريزد

 

يك خاطره مانده ست از آن چاه و از آن ماه
از غربت شب هاي تو اما خبري نيست

تا بوي كباب از جگر كوچه بلند است
از نان و رطب هاي تو مولا خبري نيست

 

شوق ملكوت از ته چشمان تو پيداست
اي آينه ي حك شده بر سينه ي محراب

در عرش محمد(ص) به تماشاي تو برخاست
اي واشده فرق تو در آيينه ي محراب

 

بعد از تو كسي نيست كه با پُشته ي نانش
آرام بيايد درِ هرخانه شبانه

در دست يتيمان جهان كاسه ي صبر است
«اي تير غمت را دل عشّاق نشانه »

 

هر شعر كه در وصف تو خوانديم و شنيديم
هرجرعه بنام تو شرابي ازلي بود

تاهست علي هست و علي هست و علي هست
تا بود علي بود و علي بود و علي بود...


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد