كم

مشاور شركت بيمه پارسيان

كم

۳۰ بازديد

 

زخم ها بسيار اما نوشداروها كم است
دل كه مي گيرد تمام سِحر و جادوها كم است

هر نسيمي با خودش بوي تو را آورده است
بادها فهميده اند اعجاز شب بوها كم است

تا تو لب وا مي كني زنبورها كِل مي كشند
هرچه مي ريزي عسل در جام كندوها كم است

بيشتر از من طلب كن عشق ! من آماده ام
خواهش پرواز كردن از پرستوها كم است

از سمرقند و بخارا مي شود آسان گذشت
ديگر اين بخشش براي خال هندوها كم است

عاشقم...يعني براي وصف حال و روز من
هرچه فال خواجه و ديوان خواجوها كم است

من همين امروز يا فردا به جنگل مي زنم
جرأت ديوانگي در شهر ترسوها كم است!


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد