يك تار مو براي پشيماني من بس است

مشاور شركت بيمه پارسيان

يك تار مو براي پشيماني من بس است

۳۱ بازديد

 

انداختي هر پهلوان را بر زمينت
با چشم هايت ، گوي هاي آتشينت

من باختم ايمان و عقل ناقصم را
وقتي قسم خوردم به زيتونت ، به تينت

لبْ قرمزِ چشم آبي گيسو طلايي
الحمد لله و ربّ العالمينت

الحمد للّهي كه مستم كرد از عشق
با پاي خود آورد تا ميدان مينت

بايد ببيني لحظه ي جان دادنم را
رگ هاي من ارزاني حمام فينت

آهوي جنگل هاي سرسبز شمالي
اي گرگ هاي بي سروپا در كمينت

با دوستانت دشمنم ، بيرون بياور
اين مارها را از ميان آستينت

اسطوره ي ناب غزل هاي مني تو
شهري خرابِ شعرهاي دلنشينت

صد نه ، هزاران لشكر از دل هاي زخمي
مانده ست پشت سايه ي ديوار چينت

نفرين به من ، نفرين به من ، نفرين اگركه
با من نباشد روزهاي بعد از اينت


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد