دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۱ ۲۹ بازديد
هر حرف وسخن جاي خودش مجذوب است
شاعر به فروتني خود محبوب است
آرش تو فقط مزه پراني بلدي
اين قدر نگو رباعي من خوب است
***
وقتي كه خيال تو به جان مي افتد
انگار زمين از آسمان مي افتد
يك هديه از اين رباعي ام را بپذير
اين بوسه كه دارد از دهان مي افتد
***
تا آيه ي چشم تو به من نازل شد
وا كردن اين گره كمي مشكل شد
هر وقت كه چشم هاي خود را بستي
قانون بزرگ جاذبه باطل شد
***
بر ساحل بيقرار بندر رقصيد
هي چرخ زد و دوباره دختر رقصيد
تا تلخي حس زن شدن را فهميد
شعري شد و لابه لاي دفتر رقصيد
***
هر چند كه از زندگي ات كم بشوم
نگذار كه زير غصه ها كم بشوم
برگرد پري مهربان كاري كن
اين قسمت آخري من آدم بشوم
***
اي كاش هميشه راه برگشتي بود
در قلب كوير جنگل و دشتي بود
بيزارم از اين غريبه بازار اي كاش
فرمانده ي پادگان مان رشتي بود