دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۱ ۲۹ بازديد
چگونه بي تو بگويم كه هر چه بادا باد
كه ميكند غم عشق تو ريشه از بنياد
چقدر سر به هوايي و سركش و مغرور
به سرو تكيه زدم قامتش فريبم داد
تو باد بودي و من برگ دير فهميدم
هزار برگ خزان ميروند اگر بر باد
انار كال درختان پناهشان شاخهست
انار تا برسد شاخه ميرود از ياد
هميشه ميوهي شيرين به خاك ميافتد
مرا نچيدي و اين ميوه از دهان افتاد
چه بيثمر به دل سنگ تيشه ميكوبم
عوض شدهست زمانه عوض شده فرهاد
ميان عشق و اسارت هزار فرسنگ است
كه هر كه دل به كسي داد ميشود آزاد