گفته بودند برنمي گردند

مشاور شركت بيمه پارسيان

گفته بودند برنمي گردند

۳۰ بازديد

 

خبري نيست از پرستوها،گفته بودند برنمي‌گردند
آسمان سياه شهر مرا، اين كلاغان سياه‌تر كردند

شاخه‌ها هيزمي رسيده شدند، ميوه‌ي تلخ شاخه حسرت شد
چشم من خشك و زرد مي‌بيند يا درختان شهر من زردند؟

شعبده بازي است در هر كنج، شهر در باورش نمي‌گنجد
باغبان‌ها به باغ دل دادند، از گل پونه مار پروردند

در گلو ناودان فرو مي‌ريخت، بغض يك آسمان شكستن را
لانه‌ي گرم لك‌لكان خالي‌ست، دودكش‌هاي خانه‌ها سردند

كار ديگر گذشته است از كار، جاي باران تگرگ مي‌بارد
زخم شمشير آسمان كاري‌ست، زخم‌ها زخم و دردها دردند


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد