دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۱ ۳۰ بازديد
جز تو دستان كسي شور در اين ساز نزد
هيچ كس پنجه بر اين چنگ خوش آواز نزد
دست برداشتن از خاك پريدن ميخواست
هيچ كس جز تو چنين دست به پرواز نزد
نيست نزديكتر از تو به من اما بايد
چاي نوشيد و زبان بست و دم از راز نزد
او كه لب بست و دم از راز نزد ميشكند
هيچ كس سنگ بر آن پنجرهي باز نزد
قسمت از اول خط ساز مخالف ميزد
درد اين است به ميل دل من ساز نزد
سيب ممنوعهترين ميوهي دنياي شماست
سيب سرخم كه كسي بر تن من گاز نزد
بخت از پشت درِ خانهي من رد شده است
شايد اين بار كسي در بزند... باز نزد