دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۱۹:۵۱ ۳۲ بازديد
شعرميكشد مرا به پيش هر قدم گرفتهاي مرا
دست كم گرفتهام تو را، دست كم گرفتهاي مرا
عرصه عرصهي پريدن است مرغ خانگي شدن بس است
ابتدا قلم ز من سپس از قلم گرفتهاي مرا
رو به رويم ايستادهاي تكه تكه خرد ميشوم
تكه سنگ شو سپس ببين كوه غم گرفتهاي مرا
بادبادكي به شاخهاي گيركرده و نميرود
هرچه پس زدم تو را چرا باز هم گرفتهاي مرا
دست تو به من نميرسد اي پلنگ بيشه زارها
چادرم خسوف كهنهايست دست كم گرفتهاي مرا