(۱)
داده لم روي ماسه هاي كبود
روح دريا به خواب مي بيند
بلم خسته در كرانه ي رود
(۲)
سيبهاي كال شعر من
در شعاع آفتاب چشم تو
تا حقيقت بلوغ مي رسند...