غزل من

مشاور شركت بيمه پارسيان

غزل من

۳۶ بازديد

 

گفت از عشق مگوييد كه هر جا عسس است

اول و آخر هر نامه به نام هوس است

نظر مرحمت از عقل مگيريد سراغ

به جنوني بگراييد كه در دسترس است

كس به سر منزل اسرار ازل راه نبرد

جز سبب سوز سبب ساز كه خود هيچكس است

در سبزي اگر از باغ محبت ديدي

چهره از شوق ميفروز همانا قفس است

تيز بين باش كه در دورترين نقطه ي اوج

كور سويي اگر از نور خيال است بس است

گل لبخند به لبهاي بهاري ننشاند

غزل من كه شرر نامه ي آخر نفس است


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد