بازي عدم

مشاور شركت بيمه پارسيان

بازي عدم

۳۱ بازديد

 

با آنكه كبوتر حرم بودم
پيش تو هميشه متهم بودم

تو در نوسان و برزخ ترديد
من در تب و تاب دم به دم بودم

غم بر دل من فرود مي آمد
پيغمبر بي كتاب غم بودم

گاهي كه براي كمترين شكها
محتاج به آيه و قسم بودم ،

در فكر دمي كه بي كمي ترديد
بر شانهّ مرگ سر نهم بودم

تو بركه سر به راه مي خواهي
من سركش ، مثل موج يم بودم

عشقي كه جنون نياورد بازي ست
من در پي بازي عدم بودم

بسيار شكسته ام دل و...اينك
در فكر شكستن دلم....هستم !


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد