شعر

مشاور شركت بيمه پارسيان

شعر

۳۲ بازديد

 

۱

شعر گاه آخرين بهانه مي شود
براي زيستن
همدمي براي لحظهّ گريستن
شعر گاه سنگري ست
گاه خنجري
شعر نيز روسياه يا سپيد مي شود
شعر هم شهيد مي شود!

كاش شعر من جوانه اي شود
بر درخت بي بهار...

۲

حرفهاي ساده و ملايم نسيم هم
وقتي از كنار بوته هاي خار
از ميان سيم هاي خاردار
بگذرند ،
تلخ و مبهم و گزنده مي شوند
مثل شعرهاي من كه از ميان دوزخ دلم
گذشته اند!

۳

گاه آن چنان كه تكدرخت پير
مي شكوفد و جوانه مي كند
يا كه تخته سنگ تشنه
جويبار كوچكي روانه مي كند
از ميان جان خود شكفته ام
شعر تازه گفته ام...

۴

هر زمان كه لب گشوده ام
از تو و نگاه تو سروده ام

آي شعر بي بدل
گيسوان تو قصيده اند
چشم هاي تو غزل
پيكر تو جويبار شير
طعم بوسه ات عسل...


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد